عبدالرشید دوستم؛ رهبر حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان در پیامی بهمناسبت عید فطر گفته است که «تغییر سرنوشتساز در راه است».
او همچنین شرایط فعلی افغانستان را «حساس و بغرنج» توصیف کرده و گفته است که «بازیهای مرموز و کشمکشهای سیاسی بالای سرنوشت ملت ما در جریان است».
او افزوده است: «ما در شرایط خیلی حساس و پیچیدهی سیاسی قرار داریم. تقاضا دارم در چنین حالت با ایمان قوی و استوار، اتحاد و همبستگی خود را حفظ نمایید. به یاری خداوند بزرگ، تلاشهای مان بلاوقفه برای نجات ملت و کشور ما ادامه دارد و نوید میدهم [که] تغییر سرنوشتساز در راه است. از این دشواریها موفقانه عبور خواهیم کرد.»
این نخستین بار نیست که عبدالرشید دوستم؛ رهبر حزب جنبش ملی اسلامی و از مخالفان سرسخت طالبان، وعده تغییرات بزرگ و سرنوشت ساز در افغانستان تحت حاکمیت رژیم طالبان را میدهد.
آقای دوستم که پس از سقوط افغانستان به کام طالبان به ترکیه گریخت و از آن زمان تاکنون در شماری از پلتفرمهای ضد طالبانی مشارکت فعال داشته، بارها تهدید کرده که با استفاده از تمام توانایی اش با طالبان مبارزه خواهد کرد و وضعیت حاکم بر کشور را تغییر خواهد داد.
به عنوان نمونه، او در سالهای گذشته باری ادعا کرد که نماز عید بعدی را در داخل افغانستان برگزار خواهد کرد؛ وعدهای که تاکنون محقق نشده و این بار به نظر میرسد که آقای دوستم به جای پذیرش مسئولیت شخصی مبارزه مستقیم با طالبان به تغییرات پیرامونی در منطقه و جهان امید بسته است.
بنابراین، سوال این است که آیا به راستی تغییر بزرگی در راه است؟ آیا افغانستان به زودی شاهد یک تحول عظیم در راستای آرزوهای ملت و مخالفان سیاسی طالبان خواهد بود یا آقای دوستم بار دیگر دچار خوشبینی مفرط شده و با تحلیل نادرست اوضاع جاری و تحولات سیاسی - امنیتی داخل و خارج از افغانستان، آرزوهای خود را در قالب وعدههای قطعی به مردم تحت سلطه طالبان ابراز میکند؟
به باور تحلیلگران، موکول کردن مسئولیت ایجاد تغییرات سرنوشت ساز در داخل افغانستان و در راستای تغییر حاکمیت سیاسی به دیگران، پیش از آنکه نشانه وجود واقعیتی امیدبخش در این زمینه باشد، بازتاب دهنده ضعف و ناتوانی مخالفان طالبان است.
به بیان دقیقتر، آقای دوستم که سالها با طالبان جنگیده و تجربه نبردهای طولانی، خونین و مرگبار مستقیم با نیروهای این گروه را در کارنامه خود دارد و تا زمانی که در داخل افغانستان به عنوان یکی از طرفهای اصلی معادلات سیاسی، امنیتی و قومی حضور داشت همواره بر راه حل نظامی برای سرکوب و مهار طالبان تاکید میکرد، اکنون به مرحلهای از استیصال، ناامیدی و ناتوانی رسیده که به جای رویکرد عملگرایانه برای ایجاد تغییر در معادلات سیاسی و امنیتی داخل کشور، تحولات پیرامونی را نشانهای از تغییرات سرنوشت ساز در آینده نزدیک ارزیابی میکند و این نشان میدهد که فرماندهانی مانند آقای دوستم که روزگاری جبهات جنگ علیه طالبان در شمال افغانستان را رهبری میکردند، اکنون هیچ زمینهای برای بازگشت به میدان برای ایجاد تغییر ندارند.
اگر این ارزیابی درست باشد آنچه آقای دوستم در پیام عیدی خود بیان داشته، پیش از آنکه امید تازهای برای همه کسانی ایجاد کند که در آرزوی سرنگونی رژیم طالبان و ایجاد تغییری به نفع مردم افغانستان هستند، موجب ناامیدی و سرخوردگی آنان میشود؛ زیرا شاید یکی از معدود امیدهایی که برای ایجاد تغییر در داخل کشور وجود داشت بازگشت فرماندهان سابق به میدان و بازگشایی جبهات ضد طالبان در داخل کشور بود؛ چیزی که در حال حاضر عملاً وجود ندارد.
از جانب دیگر، تجربه نشان داده است که امید بستن و اتکا کردن به دیگران برای ایجاد تغییر در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان حتی اگر واقعی و درست هم باشد لزوماً متضمن نتایج مثبت امیدبخش و سودمند برای مردم افغانستان نیست. نمونه واضح آن لشکرکشی نظامی دهها هزار سرباز از ۴۴ کشور قدرتمند جهان به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی بود؛ رویدادی که نه تنها موجب ایجاد ثبات و استقرار سیاسی و امنیتی در کشور نشد؛ بلکه با تحمیل فجایع و مصایب هولناک بر مردم افغانستان بار دیگر به تسلط مجدد تروریستها بر سرنوشت آنها انجامید و قدرتهای بیگانه بنا بر تشخیص منافع و مصالح خود افغانستان را در میانه بحرانهای چندضلعی و چندلایه تنها رها کردند.
به نظر میرسد که سرنوشت رقت انگیز امروز رهبران عملگرایی مانند مارشال عبدالرشید دوستم نیز بخشی از پیامدهای فاجعه آمیز امید بستن به دیگران در ایجاد تغییر در افغانستان است؛ اما مصیبت مضاعف آن است که افرادی مانند آقای دوستم که خود از قربانیان پیامدهای اتکا به دیگران محسوب میشوند، همچنان به امید اقدامی از سوی دیگران به مردم نگونبخت افغانستان برای رهایی از سلطه طالبان وعده تغییرات سرنوشت ساز میدهند؛ این به معنای آن است که آقای دوستم هنوز از گذشته درس نگرفته است.
عبدالمتین فرهمند - جمهور