سازمان ملل برای چهارمین سال متوالی درخواست طالبان برای واگذاری کرسی افغانستان به نماینده این گروه را رد کرد.
اعضای کمیته شامل امریکا، چین و روسیه در این نشست حضور داشتند.
طبق پیشنهاد رییس کمیته، بررسی اعتبارنامههای نماینده افغانستان به تعویق افتاد و تصمیم گیری در مورد این کرسی به زمان دیگری در جلسه هفتاد و هفتم مجمع عمومی موکول شد.
به این ترتیب، طالبان همچنان پشت درهای سازمان ملل ماندند و با گذشت بیش از سه سال از سلطه دوباره شان بر افغانستان، به عنوان یک رژیم نامشروع که به طور غیرقانونی بر سرنوشت مردم مسلط شده واجد شرایط نمایندگی از مردم افغانستان در مجامع جهانی شناخته نشد.
واضح است که ناکامی طالبان در احراز کرسی نمایندگی دائمی افغانستان در سازمان ملل متحد یک ناکامی بزرگ برای رژیم محسوب میشود.
اگرچه رهبران رژیم طالبان بارها ادعا کردهاند که دهها کشور جهان با این رژیم روابط سیاسی دارند و نمایندگان آنها نیز در کشورهای مختلف به عنوان سفرای رسمی افغانستان پذیرفته شدهاند؛ چیزی که از نظر این گروه در عمل به معنای مشروعیت سیاسی آن در سطح بینالمللی محسوب میشود؛ اما فارغ از پروپاگاندای سیاسی طالبان حتی خود این گروه نیز میداند که از نظر جامعه بینالمللی همچنان نامشروع است و نمیتواند به عنوان نماینده قانونی مردم افغانستان در جامعه جهانی حضور موثر داشته باشد.
بنابراین، علیرغم فقدان فشار معنیدار سیاسی از جانب قدرتهای جهانی بر رژیم طالبان به هدف پاسخگو قرار دادن این رژیم در قبال نقض فاحش آشکار و سیستماتیک حقوق بشر، سرکوب اقلیتها، محرومیت زنان و دختران از کار و تحصیل و ادامه حیات یک ساختار سیاسی به شدت قومی و مذهبی، این رژیم همچنان در حسرت کسب مشروعیت بینالمللی باقی مانده و نتوانسته کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد را تصاحب کند.
این میتواند به عنوان اهرم فشار همچنان امکان انزوای رژیم طالبان را زنده نگه دارد تا در صورت لزوم از آن به مثابه یک عامل بازدارنده و فشار فزاینده بر این رژیم مورد استفاده قرار بگیرد.
سه سال حاکمیت همه جانبه بر افغانستان و ادامه زد و بندهای پیدا و پنهان با کشورهای دور و نزدیک، آرمان طالبان برای کسب مشروعیت جهانی را محقق نکرد؛ معنای این رویداد این است که تعاملات سیاسی، معاملات اقتصادی و وعدههای پشت پرده استخباراتی برای کسب مشروعیت جهانی، کافی نیست؛ بنابراین طالبان برای دستیابی به این هدف باید رفتارها، سیاستها و استراتژیهای خود را تغییر دهند. آنها باید در عمل نشان دهند که تغییر کردهاند و از نسخه هولناک اولیه خود به طور معنادار و موثری فاصله گرفتهاند.
نکته دیگر اینکه راه مشروعیت جهانی از مشروعیت ملی میگذرد. رهبران طالبان تا زمانی که نتوانسته اند مردم افغانستان را با خود همراه کنند و به سیاستهای سرکوبگرانه و ضد مردمی خود در داخل کشور پایان دهند هرگز نخواهند توانست در جامعه جهانی از افغانستان نمایندگی کنند، حتی اگر روزی رویکرد کنونی قدرتهای جهانی تغییر کند و طالبان بتوانند کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد را نیز اشغال کنند.
علاوه بر این، رد درخواست طالبان برای اشغال کرسی نمایندگی افغانستان در سازمان ملل متحد، یک پیام تحقیرآمیز برای رژیم حاکم بر کابل است؛ پیامی که نشان میدهد با وجود پذیرش طالبان به مثابه یک «واقعیت» انکارناپذیر در افغانستان، جامعه جهانی همچنان به حاکمیت این رژیم به عنوان یک تهدید نگاه میکند و مایل نیست که با آن وارد تعاملات همه جانبه و بدون محدودیت شود.
با توجه به این رویداد، طالبان هیچ راهی جز تغییر رفتار، باز کردن راه تعامل واقعی معنیدار و موثر با مردم افغانستان و نمایندگان مورد اعتماد و برگزیده آنان، پایان دادن به سیاست انحصار قومی قدرت و تحمیل باورهای ایدئولوژیک و قبیلهای خود بر عموم مردم و برداشتن گامهای ملموس و موثر در مسیر ایجاد یک ساختار سیاسی مشروع فراگیر و مبتنی بر آرا و اراده واقعی آحاد ملت ندارند.
در این میان اما پرسش این است که اگر طالبان همچنان روابط محدود سیاسی و اقتصادی با برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه را غنیمت بشمارند و از پذیرش پیش شرطهای جامعه جهانی و دستیابی به مشروعیت ملی پرهیز کنند چه آیندهای در انتظار این رژیم خواهد بود؟
برای پاسخ به این پرسش، شاید بهترین نمونه، تجربه دوره اول حاکمیت این رژیم باشد؛ دورهای که در آن طالبان توانستند ۵ سال بر بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان حکمرانی کنند؛ اما هرگز نتوانستند اعتماد، حمایت و مشروعیت برآمده از اراده مردم افغانستان را به دست آورند.
در آن دوره نیز طالبان از سوی دست کم سه رژیم حامی تروریزم در منطقه یعنی پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به رسمیت شناخته میشدند و به جز این رژیمها شماری دیگر از کشورها از جمله امریکا و متحدان آن هم با طالبان روابط پنهان برقرار کرده بودند و از آن در برابر گروههای مقاومت ملی مردم افغانستان، حمایت می کردند؛ اما در نهایت چه اتفاقی افتاد؟
طالبان هزینه حمایت بی چون و چرای شان از گروههای تروریستی فرامرزی را پرداخت کردند و در نتیجه تهاجم نظامی یک ائتلاف خارجی به سرعت سرنگون شدند؛ تجربه تلخی که با توجه به ادامه روابط پیچیده و پنهانی طالبان با تروریستهای بینالمللی و امتناع آنان از تعامل دموکراتیک با مردم افغانستان و بازگشت عملی به تعهدات افغانستان در عرصه بینالمللی میتواند بار دیگر تکرار شود.
عبدالمتین فرهمند - جمهور