خبرگزاری جمهور، با توجه به وضعیت اسفناک جبهه مقاومت ملی و با ذکر شواهد عینی و قرائن موجود و وضعیت میدانی؛ نوشت که این جبهه در مسیر سقوط و فروپاشی قرار گرفته است. دو روز پس از انتشار بخش اول تحلیل، از دوستان پرسیده می شود که چرا فلانی اطلاعات دارد؟ چرا باید اینقدر اطلاع از درون جبهه داشته باشد؟
اولا باید گفت که نگارنده از متن و از عمق مقاومت است. اهالی مقاومت اغلب با یکدیگر و در یک مسیر هستند. همدیگر را می شناسند و سالهای سال باهم مشترکاً مبارزه کرده اند. آنها با یکدیگرشان راحت تر هستند تا با رهبریتی که حاضر نیست کسی را ببیند و سخنی را بشنود و نصیحتی را گوش کند و تدبیر ارزشمندی از خود نشان بدهد و از حصار چندتا آدم خاص، به میان مردم و مجاهدین بیاید و حاصل روزها فکر و تدبیر که بر روی کاغذی نگارش می شود را بگیرد و بخوانَد و فکر کند.
چنین که بشود، چاره ای نمی مانَد که سخنان را از دریچه رسانه بخوانند. اگر توجه بیشتری به مردان جبهه بشود، سئوال ها خلق نمی شود و ناامیدی به بار نمی آید. بهتر است که خودتان مقایسه کنید بین روزهای آغازین جبهه در شهر دوشنبه با همین ایام در دوشنبه و ببینید چه اتفاقی افتاده و شما در کجا قرار داشتید و حالا کجا قرار دارید.
باید ناگزیر یادآوری کنم: امام علی رحمان قاطعانه پشت سر شما جناب امیرجوان ایستاد؛ صراحتا گفت که من جبهه مقاومت ملی را همه رقم حمایت می کنم؛ همه رهبران ضدطالبان را نیز حمایت می کنم مشروط بر اینکه همه شان پشت سر احمد مسعود قرار بگیرند و رهبری او را قبول کنند. این حد از حمایت و نتیجه آن همه اخلاص، امروز به کجا رسیده؟ در دفتر تحت رهبری شما و توسط برخی دوستان شما چه اتفاقاتی در دوشنبه افتاد و عملکرد میدانی شما در داخل افغانستان علیه طالبان چگونه بوده که همان امام علی رحمان از عملکرد شما به حدی ناامید می شود که مسئولین دستگاه اطلاعاتی اش را برای مذاکره با طالبان به کابل می فرستد و بعد به طالبان در تاجیکستان دفتر می دهد و حالا دور نیست که سفارت افغانستان را نیز به طالبان واگذار کند. شما چه کردید حضرت امیرجوان؟
رئیس دفتر شما بنام فخرالدین کمال که یک دنیا شکایت از او وجود دارد و عملکردش نزد ما موجود است، مرا متهم می کند که هدف فلانی از نوشتن و نقد کردن، باجگیری از من است! تورا خدا و پیغمبر و روح احمدشاه مسعود بزرگ؛ منِ حسینی مدنی با این پیشینه مبارزه، در پی باجگیری از فخرالدین کمال هستم؟ من مثل او دهها کارمند داشته ام که برخلاف او همگی پاکدست و مهذّب بوده و هستند. خفه اش کن و بفهمانش که امثال او را در حد خود نمی بینم. مخاطب من خود شما هستید احمدجان جوان. مشکل از زمانی تشدید شد که امثال همین مفسد را به درگاهت راه دادی و به جای جنگ با طالبان، برای جبهه مقاومت ملی، دشمن ها تراشیدی و دوستان واقعی تان را از خودتان راندید.
ما از که و از چه باج بگیریم؟ جبهه ای که دست طلب گری اش به سمت مسکو و امریکا و فرانسه و ویانا و ایران و امریکا دراز است، قابل باجگیری نیست. جبهه ای که توان پرداخت معاش ندارد؛ چه دارد که باج بدهد؟ خواسته ما از این جبهه اینست که لطفا حقوق و نیازهای غذایی و پوشاکی و سربازان مقاومتگر را بدهید. جبهه ای که نمی تواند اعاشه و اباطه چهارتا جوان مبارز و باغیرت را بدهد و رهبر آن، حتی ماهها پاسخ تماس و پیام مبارزان را نمی دهد، برای ما محلی از اعتماد ندارد. من نه تنها مطالبه ای از جبهات ضد طالبانی ندارم بلکه در مبارزه علیه طالبان همین حالا و همه روزه مبارزه و مصرف می کنم. شما چه باجی قرار است به ما بدهید؟ چه باجی می توانید بدهید؟ بروید معاش جوانها را بدهید و به ما و به منتقدان عملکرد و سیستمِ کج تان، تهمت باجگیری نزنید و سردرگمی و بی برنامگی تان را اینگونه توجیه نکنید.
من از جناب امیرجوان می پرسم: آیا جبهه مقاومت ملی، ساختار و تشکیلات دارد؟ برنامه های عملی و علمی درازمدت و حتی کوتاه مدت دارد؟ سیستم جلب و جذب دارد؟ توان حفظ بزرگان و استفاده از تجارب آنها را دارد؟ ساختار استخباراتی دارد؟ تیم اقتصادی و جلب حمایت های مادی دارد؟ تیم مجرب و باسواد رسانه ای دارد؟ تیم دیپلماسی و لابیگری قوی دارد؟ در زمستان سرد و سوزنده ی افغانستان، بدیلی برای نبرد نظامی علیه طالب دارد؟ تابستان که با عملیات های کذایی گذشت؛ حالا در زمستان سرد و کوههای برفگیر چه می کنید؟ بدیل عملیات های زمستانی شما علیه طالبان چیست؟ منتظر چه می مانید؟
اگر چیزی گفته نشود، تکان نمی خورید و اگر چیزی گفته شود؛ یا تهمت باجگیری به ما می زنند و یا توجیه می کنند که اگر به احمدجان مسعود فشار بیاوریم می ترسیم رها کند و برود! یعنی شمای رهبر جبهه مقاومت ملی را در سطح یک بچه ی اندکرنج و قهرگر، تنزّل می دهند که هیچ نشان از قدرت و ظرافت و ارادهی مسعود بزرگ را به ارث نبرده اید.
چرا در امروزِ مقاومت، چیزی از اندیشه ها و خلاقیت های احمدشاه مسعود را نمی بینیم؟ شما که فرزند و وارث احمدشاه مسعود هستید، چرا در مقاومت امروزِ تحت مدیریت شما اثری از آن بزرگی ها جریان ندارد؟ آیا این حرف ها به معنای باجگیری است که رئیس دفترتان به امثال ما اتهام می بندد؟ آیا شما با توظیف این آدم، میخواستید همینگونه اصلاحات در جبهه بیاورید؟ از سوابق این اصلاحگر جبهه تان خبر دارید؟
دوستان من!
افغانستان به کام طالب سقوط کرده. ما نگران حال و آینده افغانستان طالبانی هستیم. امریکای ترامپ، برخلاف خوش باوری های اعضای جبهه مقاومت، مخالف حاکمیت طالبان نیست. اولویت حکومت ترامپ، کار با طالبان است. اگر طالبان مثل بچه آدم با ترامپ کنار بیایند، که هیچ؛ اما اگر بخواهند در مقابل حکومت ترامپ جستک و خیزک بزنند، ترامپ از طریق فشار اقتصادی، کاهش ارزش پول طالبانی، افزایش تورم، کمبود نقدینگی و... طالب را بنده می سازد و اگر نیاز ببیند، از جبهات نظامی ضد طالبان صرفاً بعنوان "ابزارِ فشار" برای مطیع ساختن طالبان، استفاده تبلیغی و ابزاری می کند. بنابراین، اعضا و هواداران محترم جبهه مقاومت، دل شان را به ترامپ و مایک والتز خوش نکنند و امیدواری کاذب به کسی خلق نفرمایند.
قدرت واقعی ما مردم ماست. مردم را از خود بسازید. جذابیت های خودتان و برنامه تان را به مردم نشان بدهید تا مردم حاضر شوند به شما سرباز بدهند. شما چه دارید که به مردم بدهید؟ چه دارید که مردم ما به شما دلگرم شوند؟ مگر جبهه و مقاومت، از طریق طلب کردن ساخته می شود؟ آیا شما برنامه دارید که به مردم نشان بدهید؟ آیا برنامه شما آنقدر جذابیت دارد که مردم حاضر شوند از طالبان بگذرند تا به فردای بدون طالبان امیدوار باشند؟ شما به افغانستان پسا طالبان چه دارید و چه می دهید که کنفرانس بن و حاکمیت کرزی و جمهوریت غنی و دموکراسی امریکایی نداشت و نداد؟
شما هنوز وجود ندارید جناب امیر جوان! هر مجموعه ای با ماهیت وجودی اش، با فلسفه مبارزه اش، با مانیفیست و برنامه و نسخه های پس از کامیابی اش قضاوت می شود. شما هنوز از حلقه دوستان گرمابه و گلستان تان بیرون نشده اید چه رسد به طرح جذاب برای نجات افغانستان. هنوز سر و ته همان چند نفر رفیق تان معلوم نیست که به کجا وصل هستند!
من به شما عرض کردم که فرصت کم است؛ اگر کاری نکنید دیگرانی بدتر از طالبان جای شما را می گیرند. فصل عملیاتها تمام شد و حالا در زمستان سرد به جای خواب و استراحت، لطفا از نو بسازید و استوار بسازید. به کسی هم تهمت نزنید!
حسینی مدنی-
خبرگزاری جمهور
به نظر میرسد آقای مدنی بعد از تقلا و تلاش فراوان نتوانسته رهبر جبهه را ببیند و چهار قران برای پیشبرد زندگیاش بستاند، از این رو شروع کرده به رجز خوانی و تخریب.
جبهه مقاومت ملی گروه حاکم را به چالش کشیده، از به رسمیت شناختن این گروه جلوگیری کرده و برای آینده کشور برنامه واضح هم دارد.
بیچارهگی مدنی و امثالهم قابل درک است. ایشان اگر کمی حوصله میکردند شاید جبهه مقاومت از پول کفن صدها شهید پنجشیر، بدخشان، تخار، بغلان و..... لقمهی برایشان درست میکرد. یاوهگویی مثل مدنی نمیداند که مبارزین سر به کف و شجاع جبهه مقاومت ملی فعالیتش از دل کوهها به بیخ گلوی دشمن، درون شهر و ایستهای بازرسی گروه مورد حمایت مدنی و امثالهم رسانیده است.