عصر روز دوشنبه ۱۱ سنبله کابل یک بار دیگر تکان خورد؛ وقوع حمله ای تروریستی که مسئولیت آن را گروه اهریمنی داعش به عهده گرفت؛ یک انفجار مرگبار در برابر ساختمان دادستانی کل افغانستان که در آن کارمندان این مرکز توسط یک مهاجم انتحاری هدف قرار گرفتند.
اگرچه گروه تروریستی داعش یک روز بعد، مسئولیت این حمله را به عهده گرفت؛ اما از همان آغاز انگشت اتهام به سمت این گروه به عنوان یکی از متهمان ردیف اول آن نشانه رفت؛ گروهی که ظاهرا علیه طالبان میجنگد و طالبان نیز ادعا میکنند که از افغانستان ریشه کن شده است؛ اما حملات گاه به گاه و مرگبار این گروه در کابل و سایر نقاط کشور نشان میدهد که نه تنها ادعای طالبان درست نیست؛ بلکه چشمانداز مبارزه این گروه با داعش همچنان مبهم، پرسش برانگیز و با نتایج نامشخص است.
داعش در این زمینه یک ویدیو نیز منتشر کرده و گفته است که این حمله را به منظور انتقام از تصمیم طالبان برای انتقال زندانیان داعشی به زندان بگرام انجام داده است.
برخی منابع ادعا کرده اند که عامل این حمله یک شهروند تاجیکستانی بوده است؛ کشوری که به طور نگران کنندهای شهروندان آن نیروی انسانی داعش را تامین میکنند و در سالهای اخیر به بزرگترین ملیت عضو داعش تبدیل شده اند.
اگرچه هدف قرار دادن دادستانی کل طالبان به منظور انتقام از انتقال زندانیان داعش به زندان بگرام منطقی به نظر میرسد؛ اما شماری از کارشناسان میگویند که قربانیان این حمله نشان میدهد که دستهای دیگری نیز با استفاده از نام داعش در این حمله مرگبار دخالت داشتهاند.
نخستین چیزی که به این گمانه زنی دامن میزند هویت قربانیان این رویداد است. دست کم ۶ نفر از کسانی که در این حمله کشته شدند شهروندان بدخشانی و از کارمندان دولت پیشین افغانستان بودند.
این رویداد واکنش بسیاری از مردم را برانگیخته و اتهامات فراوانی را متوجه طالبان کرده است. شماری از منتقدان میگویند که انجام حملات انتحاری توسط طالبان و شبکه حقانی کار دشواری نیست؛ حتی اگر به منظور جنگهای درون گروهی، انتقام از رقبا و یا تصفیه کارمندان پیشین وابسته به اقوام دیگر باشد.
آنها در این زمینه به انفجاری مشابه اشاره میکنند که چند سال پیش در برابر وزارت امور خارجه رخ داد؛ درست هنگام خروج کارمندان از ادارات و مانند انفجار دیروز، قربانیان آن همگی دیپلماتهای وابسته به دولت پیشین افغانستان بودند که در دوره طالبان نیز به کار ادامه داده بودند.
شماری دیگر از منتقدان انگیزههای قومی را برای انجام این حمله برجسته ارزیابی کردند. به باور آنها کشته شدن کارمندان تاجیک تبار دادستانی کل طالبان در این رویداد تصادفی نیست.
آنها در این زمینه به حمله ای مشابه در شهر فیض آباد بدخشان اشاره میکنند که در آن عمدتاً طالبان تاجیک تبار بدخشانی جان باختند و بسیاری از کارشناسان امنیتی، آن حمله را یک انتقام جویی درون گروهی برای تضعیف نقش تاجیکها در درون تشکیلات طالبان ارزیابی کردند.
اگرچه شاید واقعیتهای تکان دهنده پشت پرده رویداد دیروز کابل هرگز مشخص نشود؛ همان چیزی که درباره سایر اقدامات جنایتکارانه طی دهها سال گذشته در افغانستان نیز اتفاق افتاده؛ اما تا اینجای کار از دید بسیاری از ناظران، داعش تنها متهم ردیف اول این جنایت نیست؛ بلکه این حمله متهمان دیگر نیز دارد از جمله خود طالبان.
با این همه حتی اگر حمله از سوی داعش صورت گرفته باشد، شکست امنیتی و اطلاعاتی طالبان در ناتوانی از جلوگیری از آن کاملاً محرز و غیر قابل انکار است؛ به ویژه از این حیث که این حمله همزمان با سه سالگی حاکمیت طالبان بر افغانستان صورت میگیرد و از این منظر هم حامل یک پیام سیاسی و نمادین برای نشان دادن آسیب پذیری و ناکامی این رژیم در برقراری امنیت که همواره ادعای بزرگ آن بوده محسوب میشود.
برای ساکنان کابل، حمله تروریستی دیروز یادآور حملات مشابه در دوره جمهوریت بود؛ حملاتی که در آن زمان عوامل اصلی آن طالبان و شبکه حقانی بودند؛ اما پس از تسلط دوباره طالبان بر کشور آنها ادعا کردند که جنگ به طور کامل پایان یافته، امنیت سراسری تامین شده و مردم میتوانند در آسایش و آرامش زندگی کنند؛ ادعایی که با انفجار مهیب دیروز یک بار دیگر زیر سوال رفت و برای غیر نظامیان بیدفاع و شهروندان کابل خاطرات تلخ سالهای حاکمیت جمهوریت را تجدید کرد.
نرگس اعتماد - جمهور