شیخ حسینه؛ نخست وزیر بنگلادش در پی هفته ها اعتراضات دانشجویی و کشته شدن صدها نفر در این اعتراضات در نهایت قدرت را رها کرد و از بنگلادش گریخت.
او که زمانی نماد دموکراسی در این کشور فقیر جنوب آسیا محسوب می شد و سیاست های موفقیت آمیزی را برای جهش های اقتصادی بنگلادش روی دست گرفته بود در نهایت مغلوب جاذبه قدرت شد و برای بقای حاکمیت خود، اقدامات مشخصی را انجام داد که از جمله شامل سرکوب بی رحمانه جریان های سیاسی، محدود کردن آزادی مطبوعات و رسانه ها، دور زدن و دستبرد به قوانین ملی و تشکیل حلقهای از هواداران و مریدان برای حفاظت از قدرت نامشروع خود بود.
او حتی توزیع قدرت و تقسیم پست های دولتی را نیز سهمیه بندی کرده بود تا بر اساس آن، اکثریت قریب به اتفاق کرسی های اداری و اجرایی کشور در انحصار حزب حاکم باشد و سایر جریان ها و جنبش های سیاسی و اجتماعی کشور در یک روند عادلانه و شفاف و فاقد فساد حق تصاحب کرسی های دولتی را نداشته باشند.
همین سیاست بود که در نهایت به آغاز یک جنبش اعتراضی دانشجویی در بنگلادش منجر شد که علیرغم سرکوب های اولیه و کشتار شماری از معترضان توسط نیروهای سرکوب وابسته به شیخ حسینه و حزب حاکم، معترضان همچنان در میدان باقی ماندند، مردم را به نافرمانی مدنی فراخواندند و خواسته های خود را از تعدیل تبعیض آمیز سهمیه بندی کرسی های دولتی به استعفای نخست وزیر گسترش دادند.
به دنبال این اعتراضات بود که شیخ حسینه؛ نخست وزیر بنگلادش به دستور فرمانده ارتش این کشور به تاریخ ۵ آگوست، یک اولتیماتوم ۴۵ دقیقه ای دریافت کرد تا خاک بنگلادش را ترک کند و او به صورت تحقیرآمیزی با استفاده از یک هلیکوپتر نظامی به همراه خواهرش، بنگلادش را به مقصد هند ترک کرد.
استفاده از هلیکوپتر نظامی برای فرار از کشور و وقوع این رویداد به تاریخ ۵ آگوست، شماری از فعالان و رهبران افغان را به مقایسه این رویداد با فرار اشرف غنی احمدزی؛ رئیس جمهور فراری افغانستان واداشت.
میان این دو فرار، تفاوتها و تشابهات مشخصی وجود دارد؛ از جمله اینکه هر دو رویداد در ماه آگوست رخ داد. اشرف غنی به تاریخ ۱۵ آگوست و شیخ حسینه به تاریخ ۵ آگوست کشورهای خود را ترک کردند و گریختند.
هردو رهبر فراری برای گریختن از کشورهای خود از هلیکوپتر نظامی استفاده کردند و هر دو به کشورهای همسایه خود فرار کردند.
هر دو دیکتاتورهای فاسدی بودند که برای بقای خود در قدرت، بیپروا قوانین ملی را نادیده می گرفتند، به خواست های عمومی بی توجه بودند و برای سرکوب اعتراضات و خاموش کردن صداهای مخالف به طرز بی رحمانهای از نیروی سرکوب استفاده می کردند.
در این میان، اگرچه شیخ حسینه در نتیجه اعتراضات دانشجویی مجبور به ترک قدرت و فرار از کشور شد و ارتش بنگلادش همچنان پابرجاست و برای تشکیل اداره موقت و در اختیار گرفتن رهبری انتقال سیاسی تلاش میکند این در حالی است که در پی فرار اشرف غنی، ارتش نیز متلاشی شد و جای آن را شورشیان طالب گرفتند؛ اما مشابهت مهمی در نتیجه این دو رویداد نیز وجود دارد و آن نگرانی از به قدرت رسیدن افراط گرایان است.
طی روزهای پس از پیروزی جنبش اعتراضی بنگلادش، تصاویری متعددی از نشان دادن پرچم طالبان از سوی شماری از معترضان در رسانه ها منتشر شده است. اگرچه مشخص نیست که پرچم های طالبان به چه هدفی و از سوی چه کسانی در اعتراضات بنگلادش استفاده شده؛ اما ناظران می گویند که در بنگلادش با فروپاشی دولتی فاسد و غیر ملی در شرایطی که جنبش دانشجویی بنگلادش فاقد رهبری مرکزی است خطر قدرت گیری اسلام گرایان افراطی و همفکران طالبان بسیار بالا است.
با این حال و بیتوجه به نتیجهای که به دست خواهد آمد، سقوط اشرف غنی و شیخ حسینه در ماه آگوست این ماه را در حال حاضر تبدیل به نماد سقوط دیکتاتورهای سنتی و پیروزی جنبش های اجتماعی یا قدرتگیری جریان های رادیکال و افراطی کرده است.
برخی از تحلیلگران با مقایسه فرار اشرف غنی و شیخ حسینه در ماه آگوست با اشاره به فرمانروایی دیکتاتورهای اقتدارگرا و خودکامه در شماری دیگر از کشورهای آسیایی و جهان سوم از رویدادی به عنوان «آگوست تایم» یاد میکنند و معتقد اند که سرنوشتی مشابه اشرف غنی و شیخ حسینه در انتظار بسیاری از دیکتاتورهایی است که همچنان در برابر مطالبات مردم خویش بیاعتنا هستند، قدرت خود را بر نیروی بیرحم سرکوب بنا کرده اند و حاضر نیستند تغییرات اجتماعی و سیاسی در جوامع تحت حاکمیت خود را به رسمیت بشناسند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور