منابع طالبان میگویند که مقامهای حکومت این گروه شش شرط را برای اشترک در این نشست مطرح کرده است.
واگذاری کرسی افغانستان در سازمان ملل به طالبان، انصراف سازمان ملل از تعیین نماینده ویژه در امور افغانستان و مشورت با طالبان درباره دستور کار نشست با این گروه از شرایطی است که مقامهای طالبان با هیأتهای سازمان ملل و قطر مطرح کردهاند.
همچنین طالبان به شدت با شرکت نمایندگان جامعه مدنی و سیاسی افغانستان در نشست سوم دوحه مخالف اند.
این گروه همچنین به هیأتهای سازمان ملل و قطر در کابل گفتهاند که موضوعات آموزش دختران و کار زنان و همچنین بحث تشکیل حکومت فراگیر نباید در دستور کار سومین نشست دوحه قرار گیرد. طالبان به این هیأتها گفتند که اینها مسایل داخلی افغانستان است و این گروه تلاش میکند تا «زمینه مناسبی برای حل آن فراهم کند».
طالبان گفته اند که این گروه در صورتی در این نشست شرکت میکند که در آن درباره امنیت افغانستان، نابودی مواد مخدر و مبارزه با گروههای مسلح به ویژه داعش گفتگو شود.
این شرایط اگرچه به طور رسمی از سوی طالبان اعلام نشده است؛ اما کارشناسان می گویند که خواسته های اساسی طالبان از سومین نشست دوحه درباره افغانستان، همین موارد است و در صورتی که طالبان نتوانند از رهگذر این نشست به اهداف اصولی خود از جمله کسب شناسایی رسمی دست نیابند، بعید است که موضع آنان برای شرکت در این نشست، تغییر کند.
در صورتی که ادعای یادشده درست باشد، طالبان عملا از سازمان ملل و قطر خواسته اند که سومین نشست دوحه را به محملی برای مشروعیت بخشیدن به این رژيم تبدیل کنند؛ چیزی که پس از امضای توافقنامه استعماری صلح میان امریکا و طالبان در دوحه، می تواند دومین نقطه عطف محسوب شود و اساسی را که آن توافقنامه گذاشت، تایید کند و به آن مشروعیت و اعتبار بین المللی اعطا کند.
این در حالی است که دست کم آنگونه که از سوی سازمان ملل در رسانه ها اعلام می شود، هدف از برگزاری روند دوحه به ابتکار این سازمان و میزبانی قطر، رایزنی درباره معرفی نماینده ویژه این سازمان در امور افغانستان، بررسی راهکارها برای ادغام مجدد افغانستان به جامعه جهانی، تشکیل دولت فراگیر، مساله حقوق بشر به ویژه تحصیل و کار دختران و زنان و مساله تروریزم است.
از جانب دیگر، سازمان ملل تاکنون با واگذاری کرسی نمایندگی افغانستان در این سازمان با طالبان، موافقت نکرده و از مخالفان و منتقدان طالبان زیر نام فعالان و نمایندگان جامعه مدنی افغانستان هم به طور محدود و گزینشی برای شرکت در نشست های قبلی دوحه دعوت کرده است.
به این ترتیب، دست کم از نظر ظاهری تعارضی عمیق و معنی دار میان طالبان و برگزارکنندگان، شرکت کنندگان و اهداف و دستور نشست دوحه ۳ وجود دارد که اگر براساس شرایط یکجانبه طالبان، تغییر نکند یا در نتیجه سازش و رایزنی طرف ها تعدیل نشود، شرکت طالبان در نشست آتی دوحه نیز در هاله ای از ابهام قرار خواهد گرفت.
نگرانی جدی تر اما این است که سازمان ملل به ویژه امریکا و هم پیمانانش در جهان و منطقه از جمله دولت قطر، تصمیم بگیرند که روند دوحه را به طور کامل به نفع طالبان، تغییر مسیر دهند و از این طریق، تمام امیدهای مردم افغانستان برای ایجاد تغییرات اساسی و بنیادین در حوزه دولت داری، حقوق بشر، حاکمیت قانون و حقوق سیاسی اقلیت ها و اقوام برای مشارکت عادلانه در قدرت و مهم تر از همه تغییر ملموس و مؤثر زندگی غم انگیز زنان و دختران را نقش بر آب کنند.
این نگرانی از آنجا ناشی می شود که روند دوحه از همان آغاز از سوی امینه محمد؛ معاون آنتونیو گوترش، پس از سفر پرحاشیه او به افغانستان و دیدارهایش با طالبان به منظور تطهیر طالبان و تسهیل شناسایی رسمی رژيم حاکم بر کابل، راه اندازی شد؛ اما در ادامه تحت فشار فزاینده گروه های سیاسی، مدنی و مردم افغانستان نتوانست این هدف را محقق سازد.
اینکه نشست دوحه به نام افغانستان برگزار می شود؛ اما عملا کسانی که در آن دعوت می شوند یا همسو با طالبان هستند و یا هیچ شأن و جایگاهی در نزد مردم و جامعه مدنی و جریان های سیاسی کشور ندارند، خود نشانگر آن است که این نشست در خدمت طالبان است؛ اما برای دستیابی به اهداف اصلی خود، نیاز به زمینه سازی، ذهنیت سازی، خریدن زمان و آماده سازی افکار عمومی دارد و این مهم ممکن است از طریق مقاومت طالبان از شرکت در آن بدون تحقق پیش شرط های بحث برانگیزشان برای شرکت در سومین نشست دوحه، قابل دستیابی باشد.
محمدرضا امینی - جمهور