حملات ترکیبی جمهوری اسلامی ایران بر قلمروهای تحت سلطه رژيم تل آویو که در پی تجاوز این رژيم بر خاک ایران با آماج قرار دادن بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق رخ داد، به باور بسیاری از ناظران غربی، بسیار گسترده، غیرقابل انتظار و فراتر از محاسبات این رژيم و متحدان آن بود.
به بیان روشن تر، اسراییل انتظار نداشت که پاسخ ایران تا این میزان گسترده و شبیه یک جنگ تمام عیار و واقعی باشد.
با اینهمه امریکا و سایر متحدان رژيم اسراییل، فراتر از یک حمله موشکی یا پهپادی محدود، آمادگی گرفته بودند و دلیل آن، نه حملات گسترده ایران؛ بلکه خطر وقوع یک جنگ تمام عیار بود.
با این حال، حمله صورت گرفت و بخشی از موشک ها و پهپادهای ایرانی برای نخستین بار در تاریخ اسراییل، آسمان سرزمین های اشغالی را درنوردید و به عمق خاک اسراییل اصابت کرد. این یک پیروزی بزرگ برای ایران و همه ملت هایی بود که تاکنون تصور می کردند اسراییل، بسیار قدرتمند، بی رقیب، شکست ناپذیر و ترسناک است و هرگونه مواجهه نظامی با این رژیم، منجر به پیامدی فاجعه بار شبیه آنچه در غزه جریان دارد، خواهد شد.
حمله ایران اما موجی از تحسین و حمایت امت مسلمان و بسیاری از آزادی خواهان جهان را برانگیخت؛ زیرا این نخستین حمله مستقیم یک کشور اسلامی به سرزمین های اشغالی طی ده ها سال گذشته بود؛ حمله ای که هیمنه و هراس برساخته اسراییل را درهم شکست و معادلات استراتژیک پیشین را دستخوش تغییری اساسی و بنیادین کرد.
از این پس، دیگر هیچکس نمی تواند تصور کند که قدرت اسراییل، مهارناپذیر، بی پایان و بسیار وحشتناک است و مقابله با آن، عواقبی ویرانگر و مرگبار خواهد داشت.
فراموش نکنیم که اسراییل برای مهار موج حملات سهمگین سپاه پاسداران ایران از حمایت مستقیم و همه جانبه ۹ کشور دیگر از جمله امریکا، انگلیس، فرانسه و چند رژيم عربی برخوردار بود، در غیر این صورت، هرگز به تنهایی قادر به مهار این حمله نبود.
بنابراین، تعبیر رسانه غربی مبنی بر اینکه «ایران اسراییل را می بلعد» کاملا درست است؛ مشروط به اینکه امریکا و دیگر قدرت های حامی این رژيم، به کمک آن نشتابند.
اکنون اسراییل و قدرت های غربی، افتخار می کنند که حمله تاریخی ایران نتوانسته تخریب و تلفات بزرگی را بر این رژيم، تحمیل کند و بسیاری از موشک ها و پهپادهای ایرانی، پیش از رسیدن به اسراییل، سرنگون و ساقط شده اند، آنها اما به این مهم اشاره نمی کنند که این حمله یک نقطه عطف بزرگ و تاریخی بود و اسراییل و متحدان غربی و عربی آن از این پس باید به این رویداد به مثابه یک مبدأ تاریخ جدید نگاه کنند؛ زیرا دیگر هیچ چیز مانند قبل نخواهد بود.
به عبارت دقیق تر، ایران نشان داد که عزم و اراده و شجاعت و قدرت پاسخگویی را دارد، از نیروی کافی برای بازدارندگی برخوردار است، صنعت موشکی و پهپادی آن کشور یک توازن قدرت ملموس و معنادار در معادلات راهبردی خاورمیانه و حتی جهان ایجاد کرده است و از این پس، نه امریکا، نه اسراییل و نه هیچ طرف دیگری می تواند خود را سلطان بلامنازع خاورمیانه بخواند.
اسراییل نباید فراموش کند که پهپادهایی که پایگاه های نظامی و راداری این رژيم را از خاک ایران، آماج قرار دادند، همان پهپادهایی هستند که معادله جنگ اوکراین را به نفع روسیه تغییر دادند و کل جهان غرب و ناتو را به زانو درآوردند. همان پهپادهایی که امروزه ارتش سودان را در برابر شبه نظامیان واکنش سریع که از حمایت اعراب و امریکا برخوردار اند در مسیر پیروزی قرار داده و بر قدرت مرکزی در خارطوم مسلط کرده است.
پس آنچه در حمله اخیر رخ داد، صرفا یک پاسخ مشروع و مسلم به تجاوزگری مکرر رژيم اسراییل علیه ایران، منافع و اهداف ایرانی نبود؛ بلکه تغییر بنیادین معادلات راهبردی منطقه و فرامنطقه بود.
اگرچه رژيم ائتلافی بسیار افراطی به رهبری نتانیاهو همچنان رجز انتقام می خواند و از قریب الوقوع بودن پاسخ خود به حملات ایران سخن می گوید؛ اما امریکا و قدرت های اروپایی و رژيم های عربی متحد این رژيم، پیام ایران را به خوبی دریافته و متوجه شده اند که تشدید تنش و گسترش دامنه درگیری، چیزی نیست که به نفع این رژيم باشد و بقای آن را چند سال دیگر تضمین و تمدید کند؛ بنابراین، مأموریت کنونی این کشورها در حال حاضر، مهار جنون جنگ افروزی رژيم نتانیاهو است که در پی شکست شرم آور در مقابل رزمندگان بی دفاع غزه و ناتوانی از شکست حماس شش ماه پس از شروع یک نسل کشی وحشیانه، شکست تحقیرآمیز دیگری را در مقابل ایران، متحمل شد و اکنون از درد به خود می پیچد در حالی که حتی متحدانش نیز حاضر نیستند به کمکش بیایند و غریزه دردناک انتقام جویی اش را اشباع کنند.
محمدرضا امینی - جمهور