افغانستان معاصر بیشتر شبیه آزمایشگاه نظامها، ساختارها و رژیمها است و در کمتر از یک قرن مردم افغانستان شاهد نظامهای شاهی، جمهوری، دموکراتیک، دولت اسلامی، امارت اسلامی، جمهوری اسلامی و امارت اسلامیاند.
در یک نگاه کامل و بیطرفانه بیشترین نظامها و دولتها در افغانستان معاصر بهصورت مستقل و غیرمستقل مطیع و منقاد به جانبداری و حفاظت قدرتهای بیرونی بهویژه قدرتهای بزرگ بودهاند. همچنین استمرار، پایندگیشان نیز پیوند بهپشتیبانی، همدلی و همیاری قدرتهای بزرگ بوده است اما کارنامۀ این دولتها تنها پاکسازی مخالفان، یکدستسازی نظام، خشونت و سرکوب مردم افغانستان، خویشخوری، تملق به اجانب و استحکام قدرت بهصورت خانوادگی بوده است و تمامشان در فتنه، فساد، ویرانی، انهدام، نابودی، آشفتگی و پریشانی افغانستان کارنامۀ یکسان دارند.
در اینطرف نیز مردم افغانستان به هر دلیلی، مردم مصرفی، لحظهای، فاقد شعور سیاسی و دنبالهرو محض بودهاند و بهقولمعروف « به هر دهلی رقصیدهاند»
خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش بدست خویش بنوشت
به آن ملت سروکاری ندارد
که دهقانش برای دیگران کشت
هنوز تاریخ صدای ناله و فریاد سیاهچالهای نادرخان غدار، هاشمخان عقیم، زندانیهای مظلوم جمهوریت داوودخان، قبرهای دستهجمعی خلق و پرچم و صدای دود و باروت نظام مجاهدین و درختان سوخته امارت اسلامی نخست را به یاد دارند و مردم افغانستان همانند مردم فلسطین اشغالی، درد اجحاف، تعدی، حدشکنی، هتک حرمت و تجاوز را آزمایش کردهاند. هنوز که هنوز است زندانهای رژیم منسوب به اسلام امارتی مملو از آدمهایی است که به جرم یک انتقاد ساده یا مخالفت همچون رسول پارسی بدون دسترسی به انصاف، برابری و دادگستری محکومبه زندان شدهاند.
با این وصف اگر کارنامۀ خلاف، گناه و آدمکشی دولتهای معاصر را برآورد و سنجش کنیم، نظام کنونی روی تمامی نظامهای گذشته به شمول رژیم کودتای خونین هفت ثور همچون نورمحمد ترهکی و حفیظ الله امین را در بیرحمی، ستمگری، سنگدلی و ظلم سفید کرده است. کمونیستها باتمامی قساوت، بیرحمی، زندان و کشتار مردم افغانستان بهتناسب رژیم کنونی، کمتر وارد حریم خصوصی و فردی شهروندان شده بودند. هرچند کمونیستها عامل درجه اول نخستین جرقههای نابودی و پریشانی، نابسامانی و تباهی افغانستان در چهلوپنج سال اخیرند.
بااینحال آنچه امروزه مردم افغانستان از اجحاف، بیدادگری، تعدی، ستمگری، غدر و مظلم به نام تطبیق شریعت اسلامی تجربه میکنند بی پیشینه و بیمانند است. آنچه باور نویسنده را تقویت کرده که چنین قاطع قلم براند، مصاحبه با چندین انسان مؤمن و صادق بوده که طبق اصول روایت، همه بالغ، عاقل، مؤمن و معروف به صدق بودهاند.
حکومت پیکار، تعارض، تنازع، خصومت، مجادله و پرخاش به این معنا است که رژیم کنونی بهجای تأمین یک زندگی آسوده و مرفه پیوسته درگیر کارهای استخباراتی همراه مردم افغانستان است و بهجای پرداختن به استیصال، بینوایی، تنگدستی، درماندگی و نیازمندی مردم به دنبال چهره و سیما و ژست مردم افغانستاناند عمده آشفتگی رژیم کنونی، جاری شدن لبخند بر لبان مردم افغانستان است بدین سبب همواره تلاش دارد تا ملت را در اختناق، ترس، وحشت حاکم بر جامعه و ارعاب نگاه کند و ملت همواره از فرط بدبختی، بی نوایی، فقر، درماندگی، لاعلاجی، ناچاری و فلاکت به دنبال اخذ گذرنامه و فرار از کشور باشد.
عمده ترین فعالیتهای رژیم
طالبان با جبر و اکراه از مردم مالیه میگیرند درحالیکه ادعای نظام اسلامی را دارند. طبق یافتههای منابع فقهی یک سند ضعیف هم در اسلام مبنی بر اخذ مالیه وجود ندارد.
ادعای نظام اسلامی دارند درحالیکه سیستم بانکی افغانستان تاکنون برمبنای سُود استوار بوده و تمامی معاملات بانکی بعد از کثر سود پیش می رود.
همچنین همه شاهد هستید که رژیم کنونی بهتمامی مسائل فردی مردم ورود میکند مانند: ریش، موی سر، محافل خوشی و حتی برنامۀ عبادی همچون ادای نماز سنت در ضمن عزت و آبروی ملت بهاندازه ذرهای نزد زمامداران کنونی ارزش ندارد همه به خاطر داریم بهمجرد ورود نیروهای امارت در شهر مزار شریف شاهد بیش از صدها جنازه تنها به جرم عدم توقف در ایستهای بازرسی بودیم و چه جوانانی که از روی غفلت تیرباران شدند و هیچ مراجعی از جانب رژیم از مردم مزار شریف و خانوادههای مقتولین حتی یک عذرخواهی هم نکردند.
دکتر احمدشعیب آموزگار-
خبرگزاری جمهور