امریکا و طالبان؛ سردرگمی در عالی‌ترین سطح

20 حوت 1402 ساعت 21:05

رویکرد مبتنی بر آزمون و خطا، فقدان یک نگاه بلندنظرانه استراتژیک نسبت به مساله افغانستان که در طول ۲۱ سال اشغال کشور از سوی نیروهای امریکایی شاهد بودیم و در جریان خروج ناگهانی،‌ سریع، آشفته و بسیار مفتضح نظامیان اشغالگر به اوج خود رسید، همچنان جریان دارد.


مایکل مک‌کال؛ رییس کمیته‌ روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا در واکنش به اظهارات اخیر کرن دیکر؛ کاردار سفارت امریکا برای افغانستان مبنی بر این‌که اعضای جامعه مدنی افغانستان از «نقشه راه سیاسی و تعامل با طالبان» حمایت می‌کنند، پیشنهاد هرگونه امکان تعامل با طالبان را به‌معنای سیلی‌زدن به صورت مردم افغانستان خوانده است.
 
او مردم افغانستان را قربانی رژیم طالبان توصیف کرد.
 
مک‌کال گفته: «این دولت (دولت بایدن) نباید تحت هیچ شرایطی تعامل با طالبان را تشویق کند.»
 
این در حالی است که کاردار سفارت امریکا برای افغانستان در هشت مارچ از دیدار خود با شماری از شهروندان افغانستان در استانبول ترکیه خبر داده و گفته بود که حمایت قوی در میان نمایندگان جامعه مدنی از روند تحت رهبری سازمان ملل متحد برای ادغام مجدد افغانستان به جامعه بین‌المللی وجود دارد.
 
او گفته: «استعداد و انرژی زیادی در اینجا آماده است تا از نقشه راه سیاسی و تعامل با طالبان حمایت کند. افغانستان برای پیشرفت به همه مردمش نیاز دارد.»
 
این اظهارات در حالی صورت می گیرد که در موضع گیری دیگر، رینا امیری؛ فرستاده امریکا در امور زنان و حقوق بشر در افغانستان، خواستار «معکوس شدن» سیاست های طالبان علیه زنان شده است.
 
نگاه به این مواضع، به معنای کنار هم نهادن قطعات مختلف یک پازل نیست و هرگز بازتاب دهنده راهبرد مشترک یک ابرقدرت در برابر یکی از بزرگترین بحران های جاری جهان امروز که خود امریکا مسبب آفرینش آن بوده نمی باشد؛ زیرا این مواضع به وضوح همدیگر را نقض می کنند و اگر از زبان مقام های کنونی دولت امریکا ابراز نمی شدند، قطعا باور می کردیم که بیانگر دیدگاه های چند کشور مختلف درباره مساله ای واحد هستند.
 
با این حال، این گونه نیست و این نشان می دهد که رویکرد مبتنی بر آزمون و خطا، فقدان یک نگاه بلندنظرانه استراتژیک نسبت به مساله افغانستان که در طول ۲۱ سال اشغال کشور از سوی نیروهای امریکایی شاهد بودیم و در جریان خروج ناگهانی،‌ سریع، آشفته و بسیار مفتضح نظامیان اشغالگر به اوج خود رسید، همچنان جریان دارد.
 
به بیان روشن تر، امریکا ظاهرا هنوز نمی داند که با میراث فاجعه بار خود در افغانستان، چه کند، میان منافع ملی، نگرانی های امنیتی، راهبردهای هژمونیک و ارزش های لیبرالی و حقوق بشری، چگونه تعادل برقرار کند و از میان اینهمه پارامتر متناقض و متضاد، یک راهبرد منسجم، کلی و کلان را بیرون بکشد و سیاست خارجی خود در برابر افغانستان را بر مبنای آن استوار سازد.
 
واشنگتن در برابر مولودی که خود زایید و پرورش داد و بزرگ کرد و بال و پر داد و به آن قدرت و سلطه بخشید، مستاصل و درمانده شده است. از یکسو می بیند که قدرت هایی مانند چین و روسیه و ایران، با طالبان «تعامل» می کنند و از این رهگذر به منافع مهمی دست می یابند و به همان میزان، نقش امریکا در افغانستان، کمرنگ تر می شود و مزایایی که امریکا انتظار داشت از رهگذر بازداگرداندن طالبان به قدرت به دست آورد در حال از دست رفتن است، و از جانب دیگر، قادر نیست راه تعامل مستقیم و اعطای مشروعیت به رژيمی را باز کند که خود از آن مشروعیت زدایی کرده و تحقق این مهم را به مسایلی مشروط کرده که عملا قابل دستیابی نیست و طالبان هم در سایه حمایت قدرت های رقیب امریکا، حاضر نیستند بر سر اصول خود معامله کنند و به نفع خواسته های لیبرالی و شرایط حقوق بشری امریکا عقب بنشینند.
 
این یعنی سردرگمی در عالی ترین سطح، یعنی بی برنامگی، یعنی ناتوانی در تجمیع و توحید دیدگاه ها، نگاه ها، نگرانی ها، منافع هژمونیک و ارزش های ادعایی حقوق بشری، یعنی جنگ قدرت جناح ها بر مساله ای که انتظار می رفت فراتر از زد و بندهای گروهی و منافع کوتاه مدت حزبی و تنش ها و تقابل ها و رقابت های سیاسی و انتخاباتی راست و چپ در درون سیستم سیاسی ایالات متحده باشد.
 
در حالی که عناصری مانند کرن دیکر با برجسته کردن «جامعه مدنی» برساخته و دروغینی که اغلب متشکل از یوتیوبرهای مبلغ طالبان و پشتون های متعصبی است که در حال پیشبرد یک کارزار مجازی و رسانه ای برای مشروعیت بخشیدن به این رژيم قومی هستند، می خواهد آنان را نماینده «جامعه مدنی» افغانستان نشان دهد و نظر آنان برای تعامل با رژيم را نظر تمام مردم افغانستان بخواند، و از جانب دیگر، مایک مک‌کال جمهوری خواه است که سعی می کند این تلاش را خنثی کند و بر اصول لیبرالی امریکا در زمینه حقوق بشر تاکید کند و تعامل با رژيم طالبان را سیلی زدن به صورت مردم افغانستان بخواند.
 
این در حالی است که تلاش های امریکا برای پیدا کردن راهی برای «تعامل» با طالبان و تحمیل هژمونی خود بر رژيم کابل، از جمله از طریق تعیین نماینده ویژه سازمان ملل و نشست های این سازمان با محوریت افغانستان هم یکی پس از دیگری از سوی روسیه و چین و دیگر متحدان منطقه ای طالبان خنثی می شود.
 
در چنین شرایطی امریکا همچنان با سردرگمی و بیچارگی و استیصال ناشی از شکست و رسوایی، فاجعه و بدنامی و طرد و انزوا از صحنه افغانستان دست به گریبان است و نمی داند که در این وضعیت آشفته، چگونه راه خود را به سمت آینده بگشاید.
 
محمدرضا امینی - جمهور


کد مطلب: 169869

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/note/169869/

جمهور
  https://www.jomhornews.com