نیکی هیلی؛ یکی از نامزدان جمهوریخواه ریاست جمهوری امریکا میگوید به خاطر خروج «افتضاحآمیز» امریکا از افغانستان، جهان حالا در «آتش» است.
خانم هیلی گفت: «جهان بهمعنای واقعی کلمه در آتش است. در اروپا جنگ است. در خاورمیانه جنگ است. کوریای شمالی در حال آزمایش موشکهای بالستیک قارهپیما با توانایی هدف قرار دادن ایالات متحده است. شما چین را ببینید که به زیرساختهای ما حملات سایبری انجام میدهد، و روسیه را دارید که ماهوارههای کورکننده نصب کرده است تا ما نبینیم چه میکند.»
خانم هیلی در ادامه گفت: «اشتباه نکنید اگر افتضاح ما در افغانستان نبود امروز در چنین وضعیتی قرار نداشتیم.»
پس از خروج آشفته نیروهای امریکایی در آگوست سال ۲۰۲۱ از افغانستان، نظام جمهوری فروپاشید و طالبان پس از ۲۰ سال بازهم به قدرت بازگشتند.
در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ که مذاکرات مستقیم امریکا با طالبان در دوحه قطر انجام شد، خانم هیلی، نماینده دایم امریکا در سازمان ملل متحد بود.
این اظهارات، صرفا برآمده از یک سخنرانی احساسی، تحریک آمیز و حماسی انتخاباتی برای جلب حمایت رأی دهندگان امریکایی نیست؛ بلکه در عین حال، بازتاب دهنده نگاه و ارزیابی و تحلیل و برداشت سیاستمداران ارشد امریکایی از بزرگترین تصمیم تاریخ معاصر رهبران واشنگتن و تاثیر عمیق آن بر چشم انداز قدرت و نقش آفرینی ایالات متحده در مناسبات جهانی است؛ همان چیزی که موجب شده است سخنان نیکی هیلی به سرعت، از یک میتینگ تبلیغاتی در یک همایش انتخاباتی، فراتر برود و در رسانه های خارج از امریکا نیز انعکاس گسترده ای پیدا کند.
به این ترتیب، از نظر نیکی هیلی که در زمان امضای توافقنامه دوحه، نماینده دایم امریکا در سازمان ملل متحد بود و از این منظر در متن و محور سیاست خارجی کشورش قرار داشت، امضای این توافقنامه و پیامد بلامنازع آن یعنی خروج سریع، کامل، دایمی و البته بسیار مفتضخانه و آشفته نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، تنها متوقف به دو سال پیش نیست و همچنان ادامه دارد و تا فروپاشی کامل امپراتوری نظامی و راهبردی امریکا و هژمونی ایالات متحده بر جهان، استمرار خواهد یافت.
او در این باره به چند نمونه از آتش هایی اشاره کرده که در حال بلعیدن جهان هستند و نیز آتش های زیر خاکستری که هر لحظه امکان شعله ور شدن و فوران آنها وجود دارد.
بنابراین، امریکا تنها از افغانستان خارج نشد؛ بلکه این خروج در نهایت به خارج شدن امریکا از مدار ابرقدرت بودن نیز منتهی می شود و نشانه های آن را می توان در جنگ های جاری در اروپا یعنی اوکراین، خاورمیانه، رقابت تسلیحاتی در شرق دور، ظهور قطب های جدید قدرت و... مشاهده کرد.
در صورتی که این برداشت درست باشد، مأموریت امریکا در افغانستان نه تنها از نظر شیوه اشغالگری و نحوه خروج فاجعه بار به اشغال شوروی و پایان آن شباهت دارد؛ بلکه از حیث پیامدهای جانبی نیز بسیار شبیه به تجربه شوروی است.
به این ترتیب، طالبان هم مانند مجاهدین پیشین، چند سال بعد می توانند ادعا کنند که آنها امریکا را در افغانستان شکست دادند و این شکست در نهایت به فروپاشی هژمونی جهانی ایالات متحده انجامید، موجب متلاشی شدن ناتو و بلوک غرب شد و معادلات امنیتی و استراتژيک جهان را دستخوش تغییرات شگرف و بنیادین کرد!
با اینهمه، همان گونه که در سخنرانی مورد اشاره نیکی هیلی آمده است، این به دلیل «جهاد» طالبان نیست؛ بلکه ناشی از اشتباه مهلکی است که رهبران امریکا به ویژه ترامپ و بایدن و مشاوران ارشد آنها مرتکب شدند.
نکته دیگری که سخنرانی نیکی هیلی و نیز اظهار نظرهای گاه به گاه دونالد ترامپ؛ رقیب درون حزبی او در حزب جمهوری خواه، روشن می کند این است که این بار، برخلاف دوره پیشین، پرونده افغانستان در انتخابات ریاست جمهوری امریکا نقش مهمی دارد و رأی دهندگان امریکایی درباره یکی از موضوعاتی که باید تصمیم بگیرند، درستی یا نادرستی امضای توافق صلح میان واشنگتن و طالبان، خروج فاجعه بار نیروهای امریکایی از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت و نیز پیامدهای این چند رویداد بر چشم انداز قدرت و سلطه امریکا بر مناسبات جهانی است.
این شرایط اما تنها به انتخابات، محدود نخواهد ماند؛ بلکه پرونده افغانستان، تا زمانی در سیاست خارجی ایالات متحده باز خواهد ماند که مقام های امریکایی با پیامدهای وضعی و مستقیم خروج شرم آور از افغانستان، دست به گریبان هستند؛ پیامدهایی که تصور می شود تا فروپاشی کامل امپراتوری جهانی غرب به رهبری امریکا همچنان استمرار خواهد داشت.
محمدرضا امینی - جمهور