۰

نشست دوحه؛ ناکامی طالبان، امید مخالفان

يکشنبه ۶ حوت ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۹
نتیجه کنونی نشست دوحه، یک کورسوی کم رمق امید را برای مخالفان طالبان، روشن نگه داشت؛ زیرا آنها اگرچه مانند نشست اول دوحه، در این نشست هم دعوت نشدند و حتی کسی به اعلامیه ها، هشدارها و مطالبات شان هم گوش نداد و توجه نکرد؛ اما در مقابل، اتفاقی که از آن هراس داشتند یعنی شناسایی رسمی رژیم طالبان هم رخ نداد.
نشست دوحه؛ ناکامی طالبان، امید مخالفان
امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان، در دیدار با رزا اوتونبایوا؛ نماینده دبیرکل و رئيس یوناما در کابل گفته است که «نشست دوحه را از نزدیک نظارت می‌کرد و دیده شد که نتیجه‌ ویژه‌ای نداشت.»
 
عبدالقهار بلخی؛ سخنگوی وزارت خارجه طالبان در ایکس همچنین نوشت که در این دیدار در مورد ارزیابی و پیشنهادات هماهنگ‌کننده سازمان ملل در مورد نحوه تعامل این سازمان و حکومت طالبان در آینده صحبت شد و خانم اوتونبایوا گفته است که در نشست‌های بعدی «مشورت‌های گسترده‌تر» با طالبان خواهد شد.
 
آقای متقی افزوده که امیدوار است جلسات آینده سازمان ملل «نتایج خوبی» داشته باشد.
 
طالبان مخالف تعیین نماینده ویژه دبیرکل برای افغانستان اند.
 
سراج الدین حقانی؛ وزیر داخله طالبان نیز روز جمعه در سخنرانی در یک مدرسه دینی از عدم شرکت نمایندگان طالبان در نشست دوحه دفاع کرد.
 
نخستین واقعیت درباره نشست دوحه این است که این نشست، درباره فراهم کردن زمینه های به رسمیت شناختن طالبان بود و اساس این روند بر همین اصل بنا شده است.
 
رایزنی های فشرده ای که به منظور شرکت نمایندگان طالبان در دومین نشست دوحه صورت گرفت نیز همین هدف را دنبال می کرد که طالبان به مثابه یک طرف مسئول در یک نشست بین المللی شرکت کنند و این امر، زمینه را برای تعامل بیشتر و گسترده تر با این گروه به مثابه یک رژيم سیاسی، فراهم سازد و جامعه بین المللی در قبال یکسری تعهدات، رژيم طالبان را به رسمیت بشناسد.
 
در این میان اما یک اختلاف عمده وجود داشت که سازمان ملل نتوانست به طور ابتدا به ساکن با آن کنار بیاید و آن، مطالبات طالبان بود. همان گونه که آنتونیو گوترش هم گفت، طالبان مطالباتی داشتند که اصول سازمان ملل را نقض می کرد و به معنای به رسمیت شناختن این رژيم بود.
 
بنابراین، از نظر رهبران طالبان، نشست دوحه، دستاوردی نداشت به این دلیل که نتوانست این هدف را برآورده کند.
 
یکی دیگر از مواردی که بر نشست دوحه سایه افکند و مانع موفقیت قابل انتظار آن شد، شکاف عمیق میان منطقه و جهان بود. کشورهای منطقه پیشاپیش نشست دوحه، روندهای دیگری را برای رسیدگی به مساله افغانستان راه اندازی کردند که طالبان هم در آن مشارکت فعال داشتند. این کشورها همچنین مانند طالبان با تعیین نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان، مخالف اند؛ اما امریکا و قدرت های غربی از آن حمایت می کنند.
 
این شکاف، موجب شد تا سازمان ملل یکبار دیگر در نقش آفرینی و تصمیم گیری در خصوص یکی از بزرگترین مسایل امروز آسیا و جهان، ناکام بماند تا ثابت شود که این سازمان، دیگر قادر به مدیریت امور جهان نیست و نمی تواند نقش یک چتر بزرگ مشترک را برای تمام ملت های عضو بازی کند و چالش های روزافزون دنیای آشوب زده و ملتهب ما را به درستی مدیریت کند و در مسیری مطمئن رهنمون شود. 
 
با این وجود، باید اذعان کرد که عدم شرکت طالبان در نشست دوحه، تغییری در نتیجه آن به وجود نیاورد. به بیان روشن تر، حتی اگر طالبان هم شرکت می کردند، نتیجه بهتری به دست نمی آمد؛ چرا که شناسایی رسمی رژيم طالبان، از دید سازمان ملل به طور ابتدا به ساکن، ممکن نیست و این امر، یک فرایند طولانی است که نیازمند تعهدات دو و چندجانبه و تضمین و تحقق خواسته های ابرقدرت های مسلط بر این سازمان می باشد.
 
از سوی دیگر اما نتیجه کنونی نشست دوحه، یک کورسوی کم رمق امید را برای مخالفان طالبان، روشن نگه داشت؛ زیرا آنها اگرچه مانند نشست اول دوحه، در این نشست هم دعوت نشدند و حتی کسی به اعلامیه ها، هشدارها و مطالبات شان هم گوش نداد و توجه نکرد؛ اما در مقابل، اتفاقی که از آن هراس داشتند یعنی شناسایی رسمی رژیم طالبان هم رخ نداد یا دست کم تا نشست بعدی سازمان ملل به تعویق افتاد.
 
از این منظر، بی جا نخواهد بود اگر نتیجه بگیریم که تنها برنده دومین نشست دوحه برای افغانستان به ابتکار سازمان ملل، مخالفان طالبان بودند؛ اگرچه هیچ اطمینانی وجود ندارد که آنها در آینده هم بتوانند به ادامه این روند امیدوار باشند یا انتظار داشته باشند که سهمی شایسته در آینده سیاسی کشور ایفا کنند.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین