در حاشیه نشست دوحه، روسیه اعلام کرد که «با درنظرداشت خواهش طالبان» در نشستی با نمایندگان جامعه مدنی افغانستان در دوحه شرکت نمیکند.
سفارت روسیه در کابل با انتشار اعلامیهای از موضع نمایندگان طالبان که خواستار گفتگوی مستقیم با دبیرکل سازمان ملل بوده و همچنین مخالف حضور نمایندگان جامعه مدنی در این نشست بودهاند، حمایت کرد.
سفارت روسیه نمایندگان زنان و جامعه مدنی افغانستان را فعالان «نامنهاد» خوانده و گفته است: «با درنظرداشت خواهشهای حکومت افغانستان، طرف روسی تصمیم گرفت از اشتراک در جلسه سازماندهی شده با شرکت نامنهاد فعالان مدنی افغانستان خودداری نماید. انتخاب فعالان مدنی فوقالذکر به طور غیرشفاف صورت گرفته بود.»
آنتونیو گوترش؛ دبیرکل سازمان ملل در این باره گفت: «متاسفم ولی من کاملا با این بیانیه نماینده روسیه مخالفم. مهم است که با نمایندگان حاکمان فعلی دیدار کنیم؛ اما دیدار با نمایندگان جامعه مدنی افغانستان هم بسیار مهم است.»
موضع روسیه در این باره، بسیار ناامیدکننده بود. صراحت این موضع و اذعان روس ها به اینکه آنها براساس «خواهش طالبان» از شرکت در نشست فعالان افغان در حاشیه نشست دوحه، امتناع کرده اند، اعتبار، وجاهت و ارزش روسیه را به عنوان یک قدرت مستقل و مدعی می کاهد و نقش آن را در تحولات سیاسی مرتبط با افغانستان به نمایندگی تحقیرآمیز و شرم آور از رژيم بدنام و منزوی طالبان، تقلیل می دهد.
این در حالی است که نمایندگان برخی دیگر از کشورها از جمله ایران نیز در نشست یادشده شرکت نکردند. احتمالا دلیل عدم شرکت آنها نیز تفاوت چندانی با ملاحظات روسیه در این زمینه نداشته است؛ اما کار هوشمندانه ای که آنان انجام دادند این بود که دلیل غیبت خود را مشغله های همزمان دیگر عنوان کردند و هرگز به نیابت از طالبان موضع نگرفتند و نگفتند که براساس «خواهش» طالبان عمل کرده اند.
روسیه در حالی در نشست دوحه که طالبان در آن غایب بودند، به نیابت از این گروه، ظاهر شد که مسکو در طول بیش از دو سالی که طالبان توسط امریکا به قدرت بازگشته اند، همواره نگران وضعیت در افغانستان بوده، درباره رشد افراط گرایی و تروریزم و ناامنی های مرزی و جا به جایی های قومی و جمعیتی در شمال افغانستان، هشدار داده، از افزایش تولید و قاچاق مواد مخدر ابراز نگرانی کرده و ماهیت رژيم طالبان به مثابه یک رژيم تمام طالبانی و تمام پشتونی را به باد انتقاد گرفته و خواستار تشکیل حکومت فراگیر با حضور تمام اقوام کشور شده است.
در چنین شرایطی پر کردن جای خالی یک رژيم قومی، ایدئولوژيک، حامی تروریزم و دست نشانده امریکا در یک نشست مهم بین المللی، بسیار دور از انتظار، عمیقا خجالت آور و به شدت ناامیدکننده بود و صداقت تمام مواضع پیشگفته روسیه در قبال افغانستان و طالبان را از بنیاد زیر سؤال برد.
شاید این برداشت درست باشد که اکثر اعضای جامعه مدنی افغانستان، از سوی حلقات غربی حمایت می شوند و نمایندگان افغانستان در نشست دوحه نیز احتمالا با تایید و تشخیص غرب فراخوانده شده بودند؛ اما آنها تنها افغان هایی بودند که به آن نشست دعوت شده بودند. آنها از حمایت طیفی از مردم افغانستان هم برخوردار بودند و حضورشان در یک نشست سرنوشت درباره افغانستان، امیدهایی هرچند کوچک را برانگیخته بود.
با اینهمه، همانگونه که سایر کشورهای حامی طالبان، عمل کردند، روسیه هم می توانست در آن نشست، شرکت نکند؛ بدون آنکه مجبور باشد در زمین طالبان بازی کند و جایگاه خود را تا سطح سخنگویان این رژيم، پایین بیاورد.
دفاع روسیه از موضع طالبان درباره عدم شرکت در نشست دوحه هم در ادامه موضع مسکو در قبال نشست نمایندگان جامعه مدنی افغانستان، قابل ارزیابی است. روسیه در حالی این موضع را منطقی می داند که طالبان خواستار به رسمیت شناخته شدن بودند، آنها همچنین می گفتند که هیچ نماینده دیگری نباید از افغانستان در دوحه دعوت شود.
این آیا براساس موضع گیری اصولی دستگاه دیپلماسی خود روسیه در قبال افغانستان و طالبان، منطقی است؟ آیا روسیه می خواهد رژيم طالبان با شاکله تمام پشتونی و تمام طالبانی کنونی اش به رسمیت شناخته شود؟ آیا روسیه موافق است که تمام اقوام و جریان های سیاسی، قومی و مذهبی کشور حذف شوند و تنها طالبان بر قدرت باقی بمانند؟ آیا موضع گیری های صریح چندی پیش سرگی لاوروف و ولادیمیر پوتین و ضمیر کابلوف در این زمینه ها، دروغین، تبلیغاتی و غیرواقعی بوده است؟
عبدالمتین فرهمند - جمهور