جنرال عاصم منیر؛ رییس ستاد ارتش پاکستان گفته است ارزش جان یک پاکستانی مهمتر از تمام افغانستان است.
عاصم منیر گفت: «وقتی موضوع امنیت تک تک پاکستانیها در میان باشد، میتوان کل افغانستان را محکوم و نفرین کرد.»
او به طالبان هشدار داد: «به پاکستان چشم نداشته باشید. ما حاضریم هر چیز و همه چیز را قربانی کنیم.»
منیر گفت: «پاکستان به مدت ۵۰ سال غذای پنج میلیون تبعه افغان را فراهم کرده است اما وقتی نوبت به فرزندان خودمان میرسد، ما کسانی را که به آنها حمله میکنند مورد پیگرد قرار خواهیم داد.»
او مدعی شد که شورش در بلوچستان پاکستان از دیرباز مورد حمایت افغانستان بوده و همسایه غربی هرگز به پاکستان دوستی نشان نداده است.
او گفت افغانستان تنها کشوری بود که با پذیرش پاکستان در سازمان ملل پس از استقلال مخالفت کرد و افزود که مشکل این است که «مردم ما تاریخ را نمیخوانند».
کلمات و جملات این جنرال پاکستانی، آشکارا توهین آمیز، تهدیدآمیز، تحقیرآمیز و سرشار از نفرت و خصومت مبتنی بر فاشیزم است. عاصم منیر که ریاست سازمان مخوف آی اس آی را نیز در کارنامه خود دارد، به طور ذاتی، دشمن افغانستان است و نفرت عمیقی از مردم و کشور افغانستان دارد؛ زیرا این یکی از پیش شرط های رسیدن به ریاست آی اس آی است؛ سازمانی جاسوسی که بر قاعده خصومت تاریخی با افغانستان و هند بنا شده و این احساس در سخنان مورد اشاره اخیر عاصم منیر هم موج می زند.
بنابراین، آنچه از سوی رییس ستاد ارتش پاکستان بیان شد، بازتاب دهنده نگاه و نیات واقعی پاکستان به مثابه دشمن ۷۴ ساله افغانستان بود. این سخنان، هرگز نباید شگفتی و حیرت مردم افغانستان را برانگیخته باشد؛ زیرا خروجی عملی همین نگاه را در تاریخ چند ده سال اخیر کشور به ویژه در روزگار کنونی به وضوح شاهد هستیم؛ اما آنچه بسیار حیرت انگیز می نماید، این است که چگونه قدرتمندترین مرد پاکستان که رهبری ارتش آن کشور را به عهده دارد و به سادگی می تواند مهره های دولت غیرنظامی اسلام آباد را به نفع ارتش، جا به جا کند، تمام پرده های سیاست و مصلحت را دریده و نگاه واقعی اسلام آباد در قبال کابل را برملا کرده است؟!
مساله دیگر این است که به این موضع گیری آشکارا خصمانه، چگونه باید نگریست: نشانگر ضعف و استیصال و فرسایش و فروماندگی است یا بیانگر قدرت و برتری و تسلط بی چون و چرای پاکستان بر سرنوشت افغانستان و مردم آن؟
مساله مهم تر اما سکوت معنی دار مولوی های مسلط بر کابل و قندهار در برابر این نفرت پراکنی فاشیستی است؛ مولوی هایی که خود محصول کارگاه های عظیم تولید تروریزم آی اس آی اند و از زمانی که به قدرت رسیده اند، همواره تصریح کرده اند که «خواستار روابط نیک با پاکستان» هستند و در آخرین مورد نیز به فضل الرحمان گفتند که این پیام را به اسلام آباد منتقل کند که «پاکستان خانه دوم ما است و ما هرگز در خانه خود آتش روشن نمی کنیم!»
شماری از تحلیلگران در پاسخ به پرسش اول می گویند که عاصم منیر به احتمال قوی به زودی بازنشسته می شود و به همین دلیل، مایل است پیش از ترک سمت خود، نفرت انباشته خود نسبت به افغانستان را ابراز کند؛ زیرا مطمئن است که با رفتن او وضعیت به حالت عادی بازخواهد گشت و جانشین اش بحران احتمالی در روابط دو کشور را مدیریت خواهد کرد؛ اما این یک گمانه است و شاید آقای منیر همچنان در قدرت باقی بماند. پس نباید از کنار این سخنان خصمانه و کم سابقه به سادگی گذشت.
بنابراین، مساله دیگر در این زمینه، نحوه نگاه به این سخنان است. به نظر می رسد که برای ارتش پاکستان، کارد به استخوان رسیده، حملات تروریستی، همچنان در حال گسترش است و هیچ ترفندی قادر به تغییر رویکرد طالبان افغانستان نسبت به تی تی پی و سایر گروه های تروریستی متحد آن نشده است؛ بنابراین، عاصم منیر مجبور شده، به طور عریان، دشمنی و نفرت خود را ابراز کند و زبان به تهدید بگشاید.
در این میان، سکوت مولوی های دست آموز پاکستان در افغانستان – حداقل تا زمان نوشتن این متن – تامل برانگیز است. این سکوت یا نشانه ترس است و یا نشانگر همراهی و همدلی پنهانی با مواضع ضد افغانستانی رژيم اسلام آباد؛ اما هرچه باشد، شایسته افغانستان و بازتاب دهنده نفرت عمیق مردم آن از همسایه جنوبی نیست و بدون شک، اگر این رویکرد ادامه پیدا کند و کل واکنش طالبان به لفاظی های خنده دار «حمید خراسانی» پنجشیری خلاصه شود، این امر، طالبان را نیز در کنار عاصم منیر قرار خواهد داد و نفرت مردم افغانستان از پاکستان به نفرت عمیق تر از طالبان به عنوان دست نشانده پاکستان تعمیم خواهد یافت؛ احساسی که قبلا هم وجود داشت؛ اما طالبان و پاکستان با ایجاد تنش های دروغین در صدد انحراف افکار عمومی از این حقیقت بودند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور