شماری از ناشران در کابل تایید کردهاند که طالبان برخی کتابها با عناوین سیاسی و مذهبی را جمعآوری و مصادره کردهاند.
یک استاد دانشگاه گفت که افراد طالبان به کتابفروشیها و ذخیرهگاههای ناشران سر میزنند و این کتابها را مصادره میکنند.
همچنین برخی نویسندگان هم گفته اند که افراد طالبان کتابهایی مانند «نقدی برساختار نظام»، «احمدشاه مسعود؛ شهید راه صلح و آزادی» و «دین، دولت و تطبیق شریعت» را از برخی انتشارات و کتابفروشیها در کابل مصادره کرده و «با احضار ناشران و کتابفروشیها از آنان تعهد کتبی گرفتند تا این کتابها را در بازار عرضه نکنند».
شماری از دانشجویان نیز میگویند که وزارت تحصیلات طالبان کتابخانههای دانشگاهها را از کتابهای «مخالف تفکر و مذهب طالبان» منع کرده و پژوهشهای آکادمیک در این حوزه را نیز ممنوع کرده است.
به گفته برخی منابع، بخشی از این ممنوعیت هم شامل کتابهای مذهبی، به استثنای کتب مربوط به مذهب سنی حنفی بوده است.
بربنیاد اظهارات شاهدان عینی، رویکرد طالبان در تصفیه کتابفروشی ها و جمع آوری کتاب هایی که از نظر انها ممنوعه محسوب می شوند، سیاسی، قومی و مذهبی است.
آنها کتاب های سیاسی درباره نوع نظام، مشروعیت، مشارکت، شفافیت، مسئولیت نظام های سیاسی در قبال مردم، دولت – ملت سازی و سازوکار انتخاب حاکمان با آرای مردم را برنمی تابند؛ زیرا با فلسفه سیاسی اسلام مدرسه ای و پاکستانی، همخوانی ندارد.
آنها ماهیت رژیم خود را شرعی و دینی می دانند که در آن «امیرالمؤمنین» خلیفه بلافصل خدا در زمین است و مشروعیت خود را از آسمان می گیرد و جز خدا در برابر هیچ مرجع دیگری پاسخگو نیست. از منظر فلسفه سیاسی اقتدارگرایانه طالبان، رعیت تنها موظف به «بیعت» با «امیر» اند و احکام و اوامر و فرامین او حتی اگر در تضاد آشکار با مفاد شریعت، منافع مردم و قوانین موضوعه انسانی باشد، لازم الاجرا و واجب الاتباع است و همگان باید بدون قید و شرط با طاعت و تعبد و تسلیم در برابر اراده «امیر» که همسنگ اراده خداست، کرنش و تمکین کنند.
از سوی دیگر، رویکرد طالبان در اعلام جنگ علیه کتاب ها و کتابخانه ها، قومی است. آنها اجازه نمی دهند که رهبران، فرماندهان، نام آوران، قهرمانان و بزرگمردان غیرپشتون در کتاب ها ستایش شوند و مردم با خواندن این نوع کتاب ها، راه و رسم ایدئولوگ ها و کاریزماهای دیگر را در پیش بگیرند و روش و منش طالبان برای دیکته و تحمیل شاهان و سلاطین و امیران و فرماندهان پشتون را نامشروع بدانند و به آن پشت کنند.
در این میان، فرماندهانی مانند احمدشاه مسعود که در دشمنی با طالبان، شهره آفاق بود و جانش را در این راه از دست داد و سخنان، سبک زندگی و مبارزه او علیه طالبان و تفکر طالبانی، همچنان الگو و الهام بخش نسلی از مقاومت گران جوان محسوب می شود، به طور طبیعی مورد خصومت و رشک و حسد طالبان قرار می گیرد و هرگونه فرآورده فرهنگی که مسعود و کارنامه مبارزاتی درخشان و زوال ناپذیر او را تبلیغ و ترویج کند، ممنوعه محسوب می شود و باید برچیده شود.
این رویه البته درباره سایر قهرمانان ملی و قومی کشور نیز اعمال می شود.
هدف دیگر طالبان از کتاب ستیزی، مذهبی است. آنها پیش از این چندین بار اعلام کرده اند که در افغانستان، تنها یک مذهب اسلامی وجود دارد و آن سنی حنفی است؛ اگرچه خودشان به اصول و احکام همان مذهب نیز پایبند نیستند و در سرکوب و کشتار و خشونت و شکنجه و بی رحمی علیه اقوام دیگر – حتی اهل سنت – و نیز محرومیت و ممنوعیت دختران و زنان از کار و تحصیل و انتخاب نحوه پوشش و...آنان به شیوه خودشان عمل می کنند، سنت های قبیله ای شان را مقدس می شمارند و دیگران را با استفاده از زور، مجبور به اطاعت از آن می کنند.
از نظر طالبان، سایر فرقه های مذهبی از جمله تشیع که سرشار از معارف عرفانی و الهی است و یک گنجینه عظیم از ادعیه و زیارات و منابع معتبر حدیثی و روایی و سبک زندگی و فرهنگ اسلامی را در خود مستتر دارد، به اندازه کافی «اسلامی» نیستند و باید هرگونه محصول فرهنگی مربوط به این فرق و آیین ها به طور کامل، ممنوع شود.
این نشان می دهد که طالبان، هیچ تغییری نکرده اند. آنها در دوره اول حاکمیت شان با سبعیت و وحشی گری غیرقابل توصیفی کتابخانه های عظیم را می سوزاندند و کتاب ها را با خشم و نفرت، نابود می کردند؛ اما در این دوره که ادعا می کنند «تغییر کرده اند» به جای کتاب سوزی، کتاب ستیزی را در پیش گرفته اند و کتاب های مخالف آرا و گرایش های سیاسی، قومی و مذهبی شان را جمع آوری و معدوم می کنند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور