امیرخان متقی؛ سرپرست وزارت خارجه طالبان در مراسم چهلوچهارمین سالگرد حمله شوروی سابق به افغانستان که در کابل برگزار شد، گفت هیچکس توان این را ندارد که افغانستان را دوباره اشغال کند.
امیرخان متقی تاکید کرد که شکست اتحاد جماهیر شوروی سابق و دیگر ابرقدرتها در افغانستان نشان میدهد که افغان ها «طرز فکر بیگانگان را نمیپذیرند و هرگز در برابر بردهداری سر فرود نمیآورند».
همزمان اداره طالبان با پخش اعلامیهای به این مناسبت گفته که طالبان در امور داخلی هیچ کشوری مداخله نمیکند و به کسی هم اجازه نمیدهد که حقوق مردم را زیر پا کند و در امور داخلی افغانستان مداخله کند.
در اعلامیه طالبان آمده است که افغانها به عنوان ملت مسلمان میخواهد با جامعه بینالمللی در چارچوب اصول اسلامی روابط حسنه و قوی داشته باشد که در آن احتمال ضرر به کسی وجود نداشته باشد.
طالبان در این اعلامیه از تمام کشورها و «جهتهای دور و نزدیک» خواسته که مکلفیت خود را در راستای تامین روابط بهتر طبق اصول اسلامی ادا کنند.
تاریخ شهادت می دهد که مردم افغانستان، ملتی ستیهنده، مبارز و ضد استعمار اند و هرگز حاضر نیستند که قیمومیت اشغالگرانه قدرت های خارجی را بپذیرند و همواره زیر سلطه و ستم زندگی کنند.
این درسی است که در بیش از صد سال اخیر نیز دست کم سه ابرقدرت بزرگ زمان یعنی انگلیس، شوروی و ناتو به رهبری امریکا به طور ملموس و مستقیم از اشغال افغانستان، آموخته اند و به نظر نمی رسد که بار دیگر، مشتاق تجدید این تجربه دردناک و مرگبار باشند؛ مگر اینکه شیوه های اشغال را تغییر دهند.
۶ جدی یکبار دیگر این درس تاریخی را به همه کسانی یادآور می شود که در تلاش اند مردم افغانستان را به بند و بردگی بکشانند و با استفاده از استبداد داخلی، مرام و مراد استعمار خارجی را محقق سازند.
به بیان روشن تر، ۶ جدی که همواره یک بستر کاذب و بهانه ای دروغین برای فعال شدن تریبون تبلیغاتی رژيم های حاکم برای فریب افکار عمومی و تقویت ادعای بی بنیاد استقلال و مبارزه با استعمار از سوی آنها بوده، برای مردم افغانستان اما درس آگاهی و تجربه بیداری و آموزه ایستادگی در برابر هر اراده اقتدارگرایی است که در پی درهم شکستن روحیه آزادی خواهی آنان باشد.
این چیزی است که به نظر می رسد حتی طالبان به خوبی آن را فهمیده اند؛ اما همانند دیگر رژیم های سیاسی ضد مردمی حاکم بر افغانستان، نه تنها نمی خواهند از آن عبرت بگیرند؛ بلکه در صدد اند تا با استفاده تبلیغاتی از آن در راستای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت نامشروع خود، به نمایندگی از مردم افغانستان سخن بگویند، وابستگی مستقیم و آشکارشان به قدرت های دور و نزدیک را پنهان کنند و کشورهای دیگر را به حمایت از رژیم خود ترغیب کنند.
مردم افغانستان اما به خوبی می دانند که علیرغم شکست شوروی، خروج نیروهای اشغالگر، فروپاشی رژيم کمونیستی و پیروزی نیروهای جهادی، کشور نه از شر استعمار خارجی، رها شد و نه از بند استبداد داخلی.
با خروج نیروهای ناتو از افغانستان نیز همان وضعیت وجود دارد؛ زیرا طالبان نه یک نیروی جهادی ملی اند و نه هیچ جایگاه مشروعیتآوری در میان مردم افغانستان دارند. طالبان در پاکستان تشکیل شد، از حمایت های اعراب و امریکا و غرب برخوردار بود و در تبانی و سازش پنهانی در پوشش یک توافقنامه ننگین استعماری با امریکا دوباره به قدرت بازگشت و بقای سیطره کنونی خود را نیز مرهون حمایت های پیدا و پنهان امریکا و دیگر کشورهای خارجی است نه حمایت حداکثری مردم افغانستان.
از جانب دیگر، یک تفاوت ماهوی بسیار مهم میان طالبان و اغلب رژيم های سیاسی پیشین در افغانستان معاصر وجود دارد و آن اینکه اگر در گذشته، اکثر رژيم ها دست نشانده مستقیم استعمار خارجی بودند، رژيم طالبان افزون بر اینکه دست نشانده استعمار است، خود نماد بارز استبداد داخلی هم است و از رهگذر اعمال بی پروای سیاست سرنیزه و مشت آهنین در پی سرکوب و به بردگی کشاندن مردم افغانستان می باشد. این رژیم که خود را رهایی بخش می نامد و به کسب استقلال ادعایی از امریکا و ناتو، افتخار می کند و آن را جشن می گیرد، با حمایت های استعمار خارجی، شنیع ترین رژيم های سرکوب و استبداد داخلی را اعمال می کند تا هیچکس نتواند قدرت و بقای آن را به چالش بکشد.
به این ترتیب، افغانستان پس از اشغال شوروی، هیچگاه از استبداد داخلی و استعمار خارجی رهایی نیافت و در حال حاضر نیز طالبان، نماد تام استبداد داخلی و استعمار خارجی هستند و هردو ویژگی ضد استقلال را باهم دارند.
نرگس اعتماد - جمهور