نتایج نظرسنجی موسسه تحقیقاتی «پیرسون»، خبرگزاری آسوشیتدپرس و پژوهشکده «نورک» دو سال پس از خروج آشفته و فاجعهبار امریکا از افغانستان و بازگشت مجدد طالبان نشان میدهد که دوسوم امریکاییها بر این باور اند که افغانستان ارزش جنگیدن نداشت؛ ۶۵ درصد از دموکراتها و ۶۳ درصد از جمهوریخواهان.
به باور برخی شرکت کنندگان، از اول هم این جنگ غیرقابل برد بود و در برابر آن، ایالات متحده باید توجه بیشتری به اتحاد جماهیر شوروی میکرد.
بسیاری از امریکاییها همچنین میگویند که این کشور در بسیاری از اهداف کلیدیاش در افغانستان موفق نبوده است.
با این وجود، بربنیاد این نظرسنجی، حذف تهدید افراطگرایی در افغانستان در حین جنگ همچنان به عنوان هدفی مهم در میان اعضای جمهوریخواه و دموکرات امریکا تلقی میشود.
علاوه بر این، ۴۶ درصد شرکتکنندگان میگویند که امریکا و متحدانش در نابودی عاملان حملات ۱۱ سپتامبر موفق بودهاند و ۲۵ درصد هم فکر میکنند در تحقق این هدف شکست خوردهاند.
بدیهی است که این نظرسنجی، صرفا دیدگاه های مردم عادی امریکا درباره طولانی ترین جنگ تاریخ کشورشان را بازتاب می دهد و هرگز از یک منطق راهبردی، پیروی نمی کند؛ بنابراین، نتیجه گیری منطقی از آن، نه تنها سودمند نیست؛ بلکه ممکن است موجب خطای محاسباتی شود.
نکته دیگری که از ارزش این ارزیابی می کاهد، این است که مردم درباره نتایجی سخن گفته اند که پیشتر به وقوع پیوسته و تجربه شده است؛ بر این اساس، این برداشت که مردم امریکا بهتر از استراتژیست های نظامی و فرماندهان جنگی و رهبران سیاسی شان، چشم انداز جنگ را پیش بینی می کردند و متوجه خطای راهبردی رهبران شان شده بودند، لزوما درست نیست.
با اینهمه، برخی شرکت کنندگان، این نکته را یادآوری کرده اند که رهبران امریکایی به تجربه تلخ تهاجم نظامی فاجعه بار اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، به اندازه کافی توجه نکردند و از آن درس نگرفتند.
این چیزی بود که در همان آغازین سال های اشغال افغانستان توسط امریکایی ها و متحدان شان نیز قابل مشاهده بود و تحلیلگران افغانستان درباره تکرار آن هشدار می دادند. اگرچه امریکا برخلاف شوروی، سعی کرد مشروعیت اشغال خود و تحمیل دولت دست نشانده استعمار را از مردم افغانستان بگیرد و برای این منظور، مکانیزم های دموکراتیکی مانند انتخابات، نهادهای انتخابی، قانون اساسی، پارلمان و... را به وجود آورد و برای توسعه و تداوم آنها میلیاردها دالر هزینه کرد؛ اما در نهایت، نتیجه ای که به دست آمد، نه تنها بهتر از تجربه شوروی پیشین نبود؛ بلکه با توجه به ادامه حیات رژيم کمونیستی، سه سال پس از خروج نیروهای شوروی، و فروپاشی دولت دست نشانده غرب، حتی پیش از خروج کامل نظامیان امریکایی، بدتر هم بود.
نکته دیگری که نظرسنجی مورد اشاره را غیرقابل استناد می سازد، نتیجه گیری عجیب شرکت کنندگان آن درباره «موفقیت» امریکا در نابودی عوامل حملات ۱۱ سپتامبر است. این در حالی است که امریکا در شرایطی افغانستان را ترک کرد که طالبان به عنوان اصلی ترین متحد القاعده، دوباره قدرت را به دست گرفتند و تمام میراث نظامی و ساختاری امریکا و دولت دست نشانده آن را تصاحب کردند و القاعده هم به پناهگاه ها و اردوگاه های پیشین خود برگشت و در حال احیا و بازیابی قدرت نظامی و عملیاتی خویش است؛ بنابراین، مردم امریکا چگونه نتیجه گرفته اند که دولت های مسلط بر واشنگتن در دوره های مختلف جنگ افغانستان، توانستند عوامل حوادث ۱۱ سپتامبر را مورد پیگرد و مجازات قرار دهند؟
خود تحلیلگران مسایل راهبردی در امریکا همین حالا معتقد اند که خطر تکرار رویدادی مانند ۱۱ سپتامبر برای امریکا یا منافع آن در منطقه از سوی افراط گرایان متحد طالبان در افغانستان، نه تنها برطرف نشده؛ بلکه به طور بالقوه تقویت شده و تسلط طالبان بر افغانستان، این خطر را حتی نزدیک تر کرده است.
با اینهمه، این بخش از ارزیابی این نظرسنجی درست است که امریکا در دستیابی به بسیاری از اهداف راهبردی اش در جنگ افغانستان، ناکام ماند و شکست خورد. مبارزه با القاعده و افراط گرایی هم یکی از همین اهداف بود که بنا به هر دلیلی، محقق نشد؛ بلکه بالعکس با بازگرداندن طالبان به قدرت و واگذاری عمدی تسلیحات و پایگاه های امریکایی و ناتو به آنها تقویت و تشدید هم شد.
در این میان، اینکه از دید امریکایی ها جنگ امریکا و ناتو در افغانستان از همان آغاز غیرقابل برد بود، نیاز به تأمل بیشتر دارد. چرا امریکایی ها معتقد اند که جنگ در افغانستان بی فایده بود؟ آیا آنها با نگاه به تجارب تاریخی شکست قدرت های استعماری در افغانستان به این نتیجه رسیده اند؟ آیا به این دلیل است که مردم افغانستان، بیگانه ستیز اند؟ آیا ساختار و موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان، امکان پیروزی ابرقدرت های خارجی را غیرممکن ساخته است؟ آیا کشورهای پیرامون افغانستان، هژمونی خارجی را در تعارض با منافع استراتژيک خود می دانند و علیه آن مبارزه می کنند؟ یا عوامل دیگری وجود دارد؟
عبدالمتین فرهمند - جمهور
امریکایی های موفق بودند در صورتی که پاکستان ، روسیه ایران و چین طالبا را حمایت نمی کردند. دوم امریکایی را در افغانستان بازی چند گانه را در افغانستان انجام میدادند که باعث بدنامی و ناکامی شان شد.