با وجود این که مقامات آلمانی از پیشنهاد آمریکای ترامپ برای حل معضل افغانستان حمایت کردهاند و پس از توافقات آمریکا و طالبان برای خروج کلیه نیروهای خارجی از این کشور، درصدد خارج کردن نیروهای خود از افغانستان هستند، اما از دید کارشناسان آلمانی، این رویکرد نهفقط ناکافی خواهد بود، بلکه احتمال دارد تلاشهای دهههای گذشته در راستای ایجاد صلح و ثبات را نیز بر باد دهد.
رویکرد آلمان درمورد روند صلح افغانستان، دیدگاهی چندبُعدی است. ازمنظر بینالمللی، آلمان پیگیری این مهم را وظیفه خود بهویژه در راستای تأمین و حفظ امنیت اروپایی و محدودسازی بحران به کانون تولد بحران میداند که در قالب مشارکتهای بینالمللی و اروپایی با سایر کشورها صورت میگیرد. بهلحاظ ملی، مشارکت برلین در روند صلح افغانستان، امتداد سیاست خارجی آلمان و نقش ویژهای است که این کشور برای خود در موضوعات امنیتی، بهویژه با برگزاری کنفرانسهای امنیتی مونیخ قائل است. در سطح فروملی، مردم و سازمانهای مردمنهاد آلمانی در افغانستان مطرح هستند که با اهرم ویژه خود بر سیاست خارجی برلین اثر میگذارند. آنها بیشتر با مردم افغانستان در ارتباط هستند و موضوعات حقوق بشری و توسعهای را دنبال میکنند.
سطح فراملی
رویکرد آلمانی به روند صلح افغانستان و چشمانداز آتی آن، در چهارچوب وسیعتر نظام بینالملل و روابط فراآتلانتیکی، اخیراً فعالانهتر شده که حاکیاز تلاش آلمان برای افزایش مشارکت و بهنوعی تقابل با یکجانبهگرایی آمریکا است و کمترین نمود آن در اعلام آمادگیاش برای میزبانی مذاکرات بینالافغانی صلح بهعنوان یکی از دو کشور اروپاییِ خواستار میزبانی ظاهر شد. افزایش فعالیت آلمان ناشیاز دو عامل ارزیابی میشود: گسست از آمریکا؛ و مسئولیتپذیری بیشتر در راستای کسب استقلال راهبردی اروپایی. طبق گزارشی از اندیشکده آلمانی کنراد آدنوئر، درحالحاضر، ناتو باید راهحلی برای نگرانیهای پساکرونا و تحولات همسایگی اروپا ازجمله درگیریها، تروریسم و دولتهای شکستخورده بیابد؛ بهویژه پایان دادن به یکی از مهمترین مأموریتهای ناتو در دهههای اخیر، یعنی مأموریت در افغانستان. باوجوداین، با یکجانبهگرایی آمریکایی، همپیمانی بهشدت در اروپا زیرسؤال رفته است. توصیه این گزارش به آلمان تلاش برای تقویت موقعیت خود در دفاع جمعی با پذیرش تعهدات بیشتر و ارتقای جایگاه اروپا در ناتو است که بهطور ضمنی بر ایجاد وزنهای درمقابل آمریکا دلالت دارد.
سطح ملی
اهداف ملی تعهد آلمان درقبال افغانستان، نخست، کاهش درگیری خشونتآمیز تا سطحی است که بتواند توسط نیروهای امنیتی افغانستان کنترل شود و تهدیدات علیه آلمان و همپیمانانش در منطقه را بهحداقل برساند؛ دوم، ایجاد دولتی است که مشروعیت داشته و بهکمک این مشروعیت بتواند ازخلال پادمان مؤثر خود درقبال امنیت و عدالت و بهویژه حقوق بشر، ثبات را در افغانستان تسهیل کند؛ سوم، اطمینان از این است که توسعه اقتصادی و اجتماعی ایجاد شود و به مردم چشماندازی برای آیندهای بهدور از فقر، مهاجرت اجباری و افراطگرایی ارائه دهد؛ چهارم، تقویت روند صلح خاص افغانستان است که باید مورد پشتیبانی دیگر کشورها در منطقه نیز باشد. باتوجهبه این نکات، بررسی چشمانداز آتی روند صلح فعلی در افغانستان از دید آلمان بسیار مهم است.
دیدگاه آلمان درمورد چشمانداز آتی روند صلح در افغانستان
با وجود این که مقامات آلمانی از پیشنهاد آمریکای ترامپ برای حل معضل افغانستان حمایت کردهاند و پس از توافقات آمریکا و طالبان برای خروج کلیه نیروهای خارجی از این کشور، درصدد خارج کردن نیروهای خود از افغانستان هستند، اما از دید کارشناسان آلمانی، این رویکرد نهفقط ناکافی خواهد بود، بلکه احتمال دارد تلاشهای دهههای گذشته در راستای ایجاد صلح و ثبات را نیز بر باد دهد. اگرچه مذاکرات بینالافغانی صلح در دوحه قرار بود مشکلات دولت افغانستان را با نمایندگان طالبان رفع کند، اما شکاف بین دوطرف بهاندازهای عمیق است که نمیتوان از این گفتگوها انتظار نتیجهای جدی داشت. حتی پس از مذاکرات بینالافغانی، حملات طالبان به پاسگاههای نیروهای امنیتی افزایش یافته است. اگرچه آمریکا و سازمانهای حقوقبشری از طالبان خواستند حملاتش را کاهش دهد و از شکست در مذاکرات جلوگیری کند، اما رویکرد طالبان نشان میدهد این گروه در ظاهر درصدد تداوم مذاکرات و در باطن به فکر فتوحات نظامی است. از دید بسیاری از ناظران آلمانی، افغانستان بدون حمایت غرب نمیتواند به صلح دست یابد. برخی دلایل آنها در ادامه مطرح میشود.
- ظرفیت نامتوازن نیروهای نظامی افغانستان برای برقراری امنیت: اندیشکده گپی واقع در برلین در گزارش مفصلی این نکته را مطرح کرده است که نیروهای نظامی بینالمللی و دولت افغانستان از سال 2001 بارها بر این ذهنیت دست گذاشتهاند که بسیج طیفی از نیروهای محلی میتواند شکافهای امنیتی را در افغانستان پُر و درمقابل شورشیان مختلف از خاک این کشور دفاع کند. منطق موجود این است که نیروهای محلی، منطقه را میشناسند، بهتر میتوانند از مردم منطقه اطلاعات گردآوری کنند و برای دفاع از خاک و جامعه خود غیرت بیشتری دارند. این منطق در برخی نمونهها تأیید شده، اما در دیگر مثالها که شمار آن کم نیست، این نیروها به ادعای این گزارش مطول، منافع فرقهای یا جنایتکارانهای را دنبال کردهاند که جمعیت محلی را تحت فشار قرار داده است. چنین مشکلاتی، این پرسش را مطرح کرده است که نیروی محلی اصلی، یعنی پلیس محلی افغانستان در ده سال گذشته با بیشاز 30 هزار نیرو چه کرده است؟ کارشناسان آلمانی با روند مارشالیزهکردن جامعههای محلی ( یعنی واسپاری امنیت به این نیروها و کمک مالی به آنها) که در دستورِ کار آمریکاست (البته در سپتامبر 2020 مقرر شد آمریکا به تأمین هزینه این نیروها پایان دهد)، خوشبین نیستند. آنها در این گزارش توضیح دادهاند نخست، در بهترین شرایط نیروهای افغانستانی فقط تأمین امنیت بخشی از کشور را پوشش خواهند داد؛ دوم، احتمال دارد خودشان رویکردی تبعیضآمیز درقبال مردم محلی داشته باشند؛ و سوم، هدف دشمنی سرسختانه طالبان هستند. بنابراین، عملاً تنشزا و نه تنشزدا محسوب میشوند و بسیج آنها منجر به خشونت بیشتر و پایدارتر میشود.
- خطای حذف رهبری بینالمللی در فرایند صلح افغانستان: از دید مدیر بنیاد فردریش ابرت در افغانستان، خانم ماگدالنا کرشنر، توافقات انحصاری آمریکا و طالبان ازاینجهت که راه را برای گفتگوی صلح بینالافغانی هموار میکند معنادار تلقی میشود، اما درصورتیکه این توافقات منجر به تخریب امنیت افغانستان شود، بیمعناست. از دید او، با توافق آمریکا و طالبان، نیروهای بشردوستانه حاضر در افغانستان، با این نگرانی مواجه خواهند بود که پیشرفتهایشان در حوزههای آموزش و ظرفیتسازی نیروهای محلی چه خواهد شد. این مسائل موضوعاتی هستند که باید طی گفتگوی بینالافغانی حتماً جدی گرفته شده و لحاظ شوند. او بهشدت با خروج رهبری نیروها در افغانستان از دست نیروهای بینالمللی مخالف است و آن را بازگشت ناامنی به این کشور میداند. از دید او، افغانستانِ پساتوافق، کشوری متکثر و متشتت خواهد بود و اگر قرار است فرصتی به روند صلح داده شود، لازم است نهادهای سیاسی رسمی و غیررسمی افغانستان بتوانند بهشیوهای عاری از خشونت قادر به حل تعارضات موجود باشند.
- مردم و پذیرش اجباری گفتگو با طالبان: کرشنر تأکید دارد هنوز بسیاری از مردم در افغانستان مذاکرات با طالبان را مصداق خیانت، بهویژه در حق زنان و اقلیتها میدانند. این نبود رضایت نداشتن توافق درمورد بسیاری از تصمیمهای آمریکایی است. این گروه از افغانستانیها نیز همواره مخالف حضور نظامی در کشورشان بودهاند و مسلماً حامی دخالت بیشتر بیگانگان ازجمله آلمان نیستند، ولی وجود آن را شرّ ضروری میدانستند. حال، ناتوانی در شکست دادن طالبان بهلحاظ نظامی و سیاسی، عملگرایی آنان را بیشتر کرده و به این نتیجه رسیدهاند که توافق با طالبان تنها مسیر رسیدن به ثبات خواهد بود. حتیاگر پیششرط آن خروج تمامی نیروهای بینالمللی از افغانستان که طالبان را محدود میکردند باشد.
سخن پایانی
تاکنون آلمان کوشیده است سهم مهمی در تلاشهای بینالمللی برای تقویت صلح، ثبات و توسعه در افغانستان، ازجمله فراهم آوردن حدود 14 درصد از کل کمکهای توسعهای رسمی و کمک به ثباتسازی در افغانستان داشته باشد. آلمان بهعنوان یکی از 39 کشور عضو ناتو و شریک کشورهای حاضر در مأموریت پشتیبانی قاطع، با 7.7 درصد از مشارکت، در افغانستان حضور دارد. پس از ابتکار مذاکره آمریکا برای خروج نیروهای خارجی، آلمان در تابعیت، درحال خروج نیروهای خود از افغانستان است. باوجوداین، کارشناسان آلمانی با این روند موافق نیستند.
اندیشکده بنیاد برگهوف که در سال 2019 اولین نشست بینالافغانی را پشت درهای بسته برگزار کرد، بهنقل از هانس گیسمان استاد دانشگاه، مدیر بنیاد و مشاور حوزه افغانستان مینویسد: «میتوان به توافق صلحی براساس سازش در گفتگو رسید، اما برقراری اعتماد، به شفافیت درمورد توافقات کتبی بستگی دارد که اولاً نیازمند پذیرش تمامی مشارکتکنندگان است و ثانیاً، واقعیت آن زمانی ظاهر خواهد شد که کلماتِ روی کاغذ به واقعیت تبدیل شوند». این دیدگاه که ازطرف یکی از کارشناسانِ آلمانی با سابقه در حوزه افغانستان و همکار 5 سال اخیرِ دفتر وزارت امور خارجه آلمان برای رفع اختلافات طرفهای افغانی مطرح میشود، نشان میدهد کارشناسان آلمانی با نگرانی شاهد پیشرفت بسیار کُند مذاکرات به رهبری آمریکا هستند و با بسیاری از آنچه رخ میدهد توافق ندارند.
باتوجهبه این مخالفتها در جامعه کارشناسی آلمان با رویکرد صلح بینالافغانی تحت ابتکار عمل آمریکا، به گفته پژوهشگران بنیاد اسدبیلیوپی آلمان، حتیاگر تاکنون ترامپ سیاست افغانستان خود را بدون کمک اروپاییها انجام داده باشد، لازم است برلین با واشینگتن در تماس باشد و فقط در این صورت است که میتوان همزمان با کاهش شمار نیروهای خارجی در افغانستان، اطمینان حاصل کرد طالبان نیز درحال انجام بخشی از الزاماتی است که تحت توافق بر عهده دارد. این گفته منطبق با تصمیم آلمان برای نقشآفرینی بیشتر در امنیت اروپایی و بینالمللی، همچنین مشارکت بیشتر در روند صلح افغانستان است.
عابد اکبری- کارشناس مسائل اروپا