۰
استادمحمد اکبری:

رئیس جمهور، اصول دموکراسی را پایمال کرد

جنجال انتخاب والی ها
دوشنبه ۲۲ سرطان ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۰۹
ما شاید صد بار به همه صریحا گفتیم که موضع ما این نیست که بگوییم از حزب آقای خلیلی هیچ کس را قبول نداریم؛ ما آماده ایم که از حزب آقای خلیلی والی بامیان باشد ولی فردی باشد که با ما وکلای مردم در ولسی جرگه، وکلای مردم در شورای ولایتی مشوره شود...
رئیس جمهور، اصول دموکراسی را پایمال کرد
استاد اکبری یکی از رهبران جهادی و نماینده مردم بامیان در پارلمان است. اخیراً پس از معرفی محمدطاهر زهیر بعنوان والی بامیان، ایشان در کنار سایر نمایندگان بامیان، به این تصمیم حکومت، اعتراض کرد و باحضور در بامیان، برضد تقرری آقای زهیر دست به اعتراض زد و خیمه تحصن را برافراشت. (عین چنین اعتراضی توسط نمایندگان دایکندی نیز در آن ولایت انجام شد.) وی تا آخرین لحظات نیز مخالف تقرر والی جدید بود اما نهایتاً آقای زهیر، بر مسند ولایت بامیان تکیه زد. نمایندگان بامیان به کابل بازگشتند و گفته می شود که اعتراض های خود را برضد والی جدید، ادامه می دهند. بدین بهانه سراغ ایشان رفتیم تا سئوالاتی مطرح کنیم.
جناب استاد اکبری تشکر از این که وقت تان را در اختیار خبرگزاری جمهور قرار دادید، بفرمایید که سیستم تعیین والی ها معمولا این گونه بوده که از خود ولایت کسی را به عنوان والی مقرر نمی کرده اند، به نظر شما پیامدهای مثبت و منفی این سیستم چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ البته به نظر بنده، ارج این است که والی هر ولایت از خود همان ولایت نباشد، اما خود این براساس یک تجربه ی عملی است ولی ما در اصول دینی مان و در قانون اساسی و قوانین نافذه کشور چنین اصلی را نداریم که والی ولایت از خود آن ولایت نباشد، حالا اگر این ارجحیت مد نظر گرفته شود که والی هر ولایت از خود آن ولایت نباشد به این معنا نیست که هر کسی از بیرون ولایت آمد خوب باشد. اصولاً انسانی که دارای اهلیت باشد، واجدشرایطی باشد که از آن جمله دانش است و معتدل بودن است، باتجریه و حوصله مند بودن است، این شرایط مهم است. اگر احیاناً کسی از داخل آن ولایت باشد که دارای همین شرایط باشد هم می تواند برای مردم خدمتکار خوبی باشد و بیرون از ولایت چه بسا کسی از بیرون ولایت بیاید که اهلیت نداشته باشد، واجدالشرایط مدیریت نباشد، که در مدیریت، دانش و اعتدال و روحیه مردمداری را نداشته باشد. رییس جمهور فعلی افغانستان محمداشرف غنی، به این اصل تکیه کرده که والی ولایت از خود ولایت نباشد، من نمی دانم که آیا وی به این اصل پایبند مانده می تواند یا نه! مثلا وی به عنوان یک اصل مطرح کرده بود که از اعضای شورای ملی کسی را در امور اجرایی توظیف نکند چرا که این سبب می شود که پارلمان ضعیف شود ولی ما دیدیم که از این اصل عدول کرد، افرادی را از اعضای شورای ملی، در امور اجرایی توظیف کردند به حیث والی و غیره و از بیرون ولایت در بعضی موارد کسانی را به حیث والی یک ولایت مد نظر گرفتند که اگر از داخل ولایت اشخاص واجدشرایط مدنظر گرفته می شد بهتر بود. از باب نمونه در ولایت بامیان فردی به حیث والی بامیان در نظر گرفته شده که متاسفانه سابقه ی خوب ندارد، چون مدتی را در ولایت بامیان اجرای وظیفه کرده و شخصی است تندرو و افراطی و دارای تعصب شدید حزبی. ایشان از بامیان نیست ولی در بامیان افرادی زیادی هستند که اگر والی می شدند به مراتب بهتر از این آدم می توانست که سبب جمع کردن مردم شود، اشکالات اجتماعی و نابسامانی اجتماعی را رفع کند و بتواند اعتماد اقوام و احزاب و اصناف و اقشار جامعه را بیشتر کسب کند و برای مردم خدمتکار خوبی باشد که این کار نشد.

یعنی والی جدید بامیان چنین ویژگی هایی را در خود ندارد و نمی تواند اعتماد اقشار مختلف جامعه را به دست آورد؟
به هیچوجه؛ ایشان همان طوری که گفتم سابقه ی خوب ندارد، چون در بامیان عملا اجرای وظیفه کرده این که می گویم سابقه خوب ندارد به همین دلیل است، تضادهای قومی را ایشان دامن زده و اخلاق سالم مدیریتی ندارد و آدمی است که هر افغانستانی را که شما پرسان کنید که به مسایل کشور توجه دارد می گوید که ایشان آدمی است تندرو، افراطی با تعصب شدید حزبی و سابقه اداری قابل قبول ندارد. بنابراین تکیه کردن آقای رییس جمهور غنی به این اصل که والی هر ولایت ازخود ولایت نباشد، نمی دانم که به این اصل پایبند می ماند یا نه، من شک دارم و عملکردهایی که در راستای این اصل داشته در بسیار موارد منفی بوده، یعنی فرستادن طاهر زهیر به حیث والی در بامیان؛ سبب تفرقه و تشنج شده و حال هم بامیان با حضور آقای طاهر زهیر با همین خصلت های منفی سبب شده که تفرق اجتماعی، پراکندگی اجتماعی، تشنج و بحران در این جا به صورت روز افزونی احساس شود.

یک مسئله در تعیین والی ها که گفته می شود حساسیت زا باشد، گزینش والی از خود همان ولایت است؛ یک مسئله دیگر هم گزینش چهره های حزبی در ولایات است؛ معمولاً بعضی تنظیم ها و احزاب، هواداران خود را در ولایات دارند، تقسیم قدرت براساس سهمیه تنظیمی چه پیامدی دارد؟
نظر من این است که مامورین حکومت در هرجایی که باشند ترجیحا افراد بی طرف باشند بهتر است، ولی اگر بنا شود به هر دلیلی احزاب هم نقش داشته باشند، در حاکمیت شریک شوند کدام مانع شرعی و قانونی ندارد اما در آنجا هم تعادل و توازن رعایت شود، اگر در یک ولایت چند قوم زندگی می کنند باید ترکیب حکومت های محلی به گونه ای باشد که اقوام هرکدامش خود را در این آیینه ببیند و در این چوکات حضور متناسب با موجودیت خود را داشته باشد، اگر احزاب سیاسی باشد به هیچوجه عادلانه و براساس توازن و تعادل نیست که یک حزب همه مقدرات را داشته باشد و انحصارگرایانه اهرم های قدرت را به دست بگیرد و دیگران را در انزوا قرار بدهد و حتی دیگران هدف توطئه و تصفیه قرار بگیرند، متاسفانه در بامیان همین طور شده، ۱۷ سال است که یک حزب با استفاده از ابزاری، کوشش میکند بر مقدرات مردم مسلط باشد و هرکسی که با این ها هماهنگ نبود، هدف توطئه قرار بگیرد، هدف تصفیه قرار بگیرد، تضعیف شود، به حاشیه و انزوا کشانده شود و این سیاست سبب شده که در بامیان یک حزب اهرم های قدرت را بگیرد، امتیازهای مادی و سیاسی را بگیرد و دیگر احزاب را در تنگنا قرار بدهد، و آنها طبعا محو نشدند اما با یک عالم عقده و ناراحتی در جامعه به سر می برند و این چنین جامعه ای آینده باثبات و آینده آرام و خالی از تشنج را نخواهد داشت.

دلیلی که احزاب دیگر نتوانسته اند در بامیان مقابل آن چه که شما یکه تازی یک حزب خاص می گویید بایستند چیست؟
اگر این حزب هم به صورت انحصارگرایانه سعی کرده که تسلط داشته باشد از شیوه های غیردموکراتیک، از شیوه های غیرعادلانه استفاده کرده است. مثلا تفرقه اندازی، دامن زدن به تعصبات قومی و برجسته کردن شعارهای قومی که دور از صداقت بوده، اگر از قوم خاصی جانبداری کرده در حالی می بینیم که حق همان قوم را ضایع کرده، کل جهت گیری در جهت تحکیم پایه های یک حزب، یک شخص، یک مجموعه ی بسیار محدود و بی انصافی درباره دیگران. دیگران نتوانستند ایستادگی را که بتواند جلو انحصارگرایی را بگیرد داشته باشند، یکی از دلایل این بوده که دیگران نخواسته که از هر وسیله ای ولو غیرعادلانه و فاقد مروت و انصاف استفاده بکنند، سعی کرده اند در حدودی که شریعت گفته، در حدودی که قوانین گفته، در حدودی که انصاف گفته عمل کنند. با این وسیله و ابزار این ها نتوانسته که در برابر این جریان انحصارگرا ایستادگی لازم را بکنند، و این ها سعی کردند که به هر نحوی شده که نگذارند که احزاب منسجم و جمع شوند، نگذاشته اند که اقوام بین خود جمع و منسجم شوند تا اینکه توان حزبی که احساس می کند در آینده رقیب باشد را پایین بیاورد.

شما بر ضد تقرر والی بامیان تحصن کردید، اما با وجود تحصن و تظاهرات و اعتراضاتی که داشتید اما به هدف تان نرسیدید؛ دلیلش چه بود؟ مشکل کار کجا بود؟
طاهر زهیر همان طور که گفتیم آدم نامطلوب است و به اساس همین سابقه ی سوء و افراطی گری اکثریت مردم بامیان با این مخالف اند و ما نمایندگان مردم بامیان در ولسی جرگه با این مخالفت کردیم، اکثریت اعضای شورای ولایتی با والی شدن آقای زهیر مخالف بوده و حال هم مخالف هستند، ما کوشش کردیم ملاقاتی با رییس جمهور، با آقای دانش، با داکتر عبدالله، با آقای محقق معاون اجرایی با آقای خلیلی، سعی کردیم از این ها خواهش کنیم که تجدید نظر کنند. فرد، فرد مناسبی نیست برای ولایت بامیان؛ یک فرد دیگر ولو از تیم تحول و تداوم باشد ولو اگر از حزب آقای خلیلی هم که دانش خوب داشته باشد، اخلاق مدیریتی خوب داشته باشد، معتدل باشد،حوصله مند باشد، تحمل داشته باشد کوشش کردیم این ها این را قبول نکردند و نپذیرفتند. ما ناچار گفتیم که میرویم بامیان به مردم مراجعه می کنیم، به مردم بامیان که مراجعه کردیم دریافتیم که اکثریت مردم بامیان با ولایت آقای زهیر مخالف هستند و همان بود که همراه با اکثریت مردم که مخالف ولایت آقای زهیر بودند خیمه ی تحصن زدیم و گفتیم اگر در اینجا اعتراض ما شنیده نشد با مردم خیمه تحصن می زنیم شاید صدای مردم را رییس جمهور بشنود، صدای مردم از راه های مختلف به رییس جمهور هم رسید که اکثریت مردم بامیان طاهر زهیر را به حیث والی قبول ندارند اما فشار مستمر و پیگیری آقای خلیلی در رابطه به این که طاهر زهیر به بامیان برود، اگر آقای زهیر به بامیان نرود معنایش این است که شما با ما همکاری نکرده اید و ما را نپذیرفته اید! پافشاری بیش از حد آقای خلیلی بالای رییس جمهور و اخلاق رییس جمهور و سیاستش که به نام دموکراسی به نام حکومت کردن به مبنای دموکراسی که از مردم رای گرفته ایشان هم در این مرحله مستبدانه و دیکتاتورمآبانه عمل کرد علی الرغم مخالفت مردم بامیان، اشرف غنی و آقای خلیلی، طاهر زهیر را با زور و با زره پوش به بامیان فرستادند و این یک عمل بود که ارکان دموکراسی را پایمال کرد و آقای اشرف غنی رییس جمهور نشان داد که به اصول دموکراسی و مبنای دموکراسی که همان مردم سالاری و خواست مردم است پایبند نیست. ولی در این مرحله در تعیین زهیر به حیث والی بامیان و فرستادن شان، اصول دموکراسی را آقای رییس جمهور جدا پایمال کرد.

شما فرمودید که اگر فرد دیگری از تیم تحول و تداوم و حتی از حزب آقای خلیلی به حیث والی بامیان معرفی شود و فردی مدبر و شایسته باشد مردم بامیان مخالفتی نخواهند داشت اما چرا جناب استادخلیلی روی یک شخص خاص تاکید داشت؟
نمی دانم چه اهداف خاصی را دارند، معلوم است که آنچه که سبب پافشاری شده منافع مردم بامیان نبوده است، خواست بجای مردم بامیان نبوده است، اکثریت مردم بامیان بود که خیمه ی تحصن با وکلای خود برافراشت با اکثریت نمایندگان شان در شورای ولایتی، یک ماه ۱۰ هزار نفر از مردم بامیان حضور یافتند و از تحصن حمایت کردند، در تحصن شرکت کردند، سخنرانی کردند، شعار دادند علیه کسی که به حیث والی نامزد شده است، اگر منافع مردم بامیان در نظر می بود اگر خواست مردم بامیان اصل می بود باید طاهر زهیر را به حیث والی نمی فرستاد، آقای خلیلی اهداف اقتصادی و شخصی دارد اهداف حزبی دارد که پایه های حزب خود را محکم بکند و از این طریق به اهداف اقتصادی که دارد دستیابی پیدا بکند این ها چیزهایی است که ما احتمال می دهیم.

برنامه ی شما بعد از تقرر والی جدید چیست و چه می کنید؟
باگذشت ۳۰ روز از تحصن مردم بامیان که در تحصن شریک و همکار بودند از آن ها نظر خواستیم که تحصن را همچنان ادامه بدهیم، ما وکلا حوصله داریم ، و یا این که نه به تحصن پایان بدهیم؟ مخالفت با ولایت زهیر را به شکل و تاکتیک دیگری به گونه ی دیگری ادامه بدهیم؟ همان بود که اکثریت نمایندگان مردم بامیان در آنجا که حدود یکهزار نفر حضور داشتند، فیصله کردند که تحصن خاتمه بیابد و مخالفت با ولایت طاهر زهیر در ولسوالی ها و در کابل ادامه پیدا بکند تا وقتی که حکومت متقاعد شود و احساس مسئولیت کند و به عوض طاهر زهیر، فرد مناسبی در نظر بگیرد.

شما گفتید که با پایان دادن تحصن، مخالفت تان را به شکل و با تاکتیک های دیگری ادامه می دهید، این تاکتیک ها کدام اند؟
از طریق پارلمان، از طریق کار با حکومت و تماس با حکومت، توجیه و توضیح دادن و این که ما در مقابل حکومت نیستیم، حکومت را قبول داریم، از حکومت حمایت می کنیم، با حکومت همکار بودیم و می خواهیم همکار باشیم، ولی این فرد، فردی نامطلوب است، ایشان نمی تواند جامعه بامیان را جمع بکند و سبب شود که وضع مردم بامیان از وضعیت موجود بهتر شود، بلکه دوام حکومت زهیر وضعیت را بدتر خواهد کرد، ما چه در اینجا و چه در بامیان که شورایی تشکیل شده به نام شورای عدالتخواهان بامیان؛ این ها با ولایت این آدم مخالف هستند و با ایشان مقاطعه کرده اند. کسانی هم می خواستند وساطت کنند بین ما و طاهر زهیر، ما نمی پذیریم و رد کردیم. ما گفتیم که با طاهر زهیر مذاکره نداریم، ما از طاهر زهیر هیچ چیز نمی خواهیم، و طاهر زهیر را به حیث والی بامیان به هیچوجه قبول نداریم! مردم بامیان هم همین را در پیش گرفتند. در بامیان فقط حزب آقای خلیلی محکم از طاهر زهیر حمایت می کند ولی اکثریت مردم بامیان مخالف هستند و مخالفت شان هم ادامه پیدا می کند هم در بامیان هم در ولسوالی ها و هم در کابل چون هزاران بامیانی در کابل حضور دارند

فکر نمی کنید که حرکت های های اعتراضی شما شکاف میان رهبران هزاره و احزاب شیعی را زیادتر می کند؟
مسئولیت هر عواقبی که داشته باشد، پیامدهای منفی که داشته باشد مسئول اش آقای خلیلی است، به دلیل این که ما نگفتیم که از حزب شما کسی را قبول نداریم، ما شاید صد بار به همه صریحا گفتیم که موضع ما این نیست که بگوییم از حزب آقای خلیلی هیچ کس را قبول نداریم؛ ما آماده ایم که از حزب آقای خلیلی والی بامیان باشد ولی فردی باشد که با ما وکلای مردم در ولسی جرگه، وکلای مردم در شورای ولایتی مشوره شود، حتی ما حاضریم که به شورای ولایتی بامیان اختیار بدهیم که غیر از آقای زهیر درباره یک فرد دیگری همین ها هر کسی را که مناسب می بینند اگر آقای خلیلی این اختیار را به شورای ولایتی می داد ما این جنجال را نداشتیم، ما به شورای ولایتی اختیار دادیم که به غیر از زهیر شما هرکسی را که از بامیان یا غیر بامیان به حیث والی بامیان مناسب بدانید ما آن را تایید می کنیم و در تصمیمگیری ها دخالت هم نمی کنیم. شما شورای ولایتی بدون آقای زهیر هر کسی را که شما مناسب می دانید به حیث والی بامیان ما آن را تایید می کنیم و همکاری می کنیم که متاسفانه آقای خلیلی همین اختیار را به شورای ولایتی نداد.

علاوه بر بامیان در دایکندی هم بر ضد والی جدید تظاهرات شده، احتمال اعتراض در بعضی ولایات دیگر هم مطرح است به نظر شما راه حل کاهش حساسیت مردم و مخالفت ها با تعیین مقامات محلی چیست؟

به نظر من راه حل ساده است ، پافشاری نکنند سر یک نفر؛ فرد مناسب دیگری را در نظر بگیرند،
مشکل این جاست که آقای خلیلی و آقای محقق نشسته اند و بدون این که با مردم بامیان و با مردم دایکندی مشورت کنند با نمایندگان شان در شورای ملی و در شورای ولایتی مشورت کنند تصمیم گرفتند و افراد خود را تحمیل می کنند بر مردم، در برابر این مردم احساس می کنند که تحقیر و توهین شده اند و به آنان بی اعتنایی شده است.

چه راهی را باید تا انتخابی شدن والی ها طی کرد؟
البته من به آن اصل زیاد خوشبین نیستم که والی ها انتخاباتی شود در آن صورت که دریک ولایت اجماع حاصل شود سر یک والی خیلی کم است، وقتی که اجماع حاصل نشود دچار دو دستگی ها باشد و سه دستگی ها باشد چه بسا که هر روز یک جمعی سبب شود که والی ها تبدیل و تغییر کند یک جمعی یک روز راضی است و حمایت می کند اکثریت هم می شود ولی بعد از یک مرحله کار کردن مطالبات بجا یا بیجا از والی که داشته باشد آن ها برآورده نشد می شود یک اکثریت مخالف والی؛... من خوشبین به این که والی انتخابی باشد، دیده مثبت ندارم و خوشبین نیستم. ولی این را می گویم که سران حکومت باید پیش از این که کسی را به حیث والی در نظر بگیرند باید مشورت های گسترده ای را انجام بدهند تا دریابند که اکثریت مردم با وی دیده مثبت داشته باشند. و این کار را رییس جمهور افغانستان در رابطه با تعیین والی بامیان و دایکندی انجام نداد. مستبدانه عمل کرد وگرنه ما همین جنجال را نداشتیم، ما این تحصن را نداشتیم، ما این نگرانی را نداشتیم، همین تضادی که فعلا مردم بامیان با آن روبرو هستند این را نمی داشتیم.... یک نفر این را نمی ارزید که سبب این رقم بگو ومگو و اختلاف نظر در جامعه بامیان شود.
گفتگو از: مهدی هاشمی- خبرگزاری جمهور





نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Denmark
اکبری دربامیان از اقوام صحبت دارد. من ندانستم که چند گروه قومی دربامیان است؟ تا جائیکه همه میدانند در بامیان هزاره و تاجیک مجموعه قومی آن ولا یت راتشکیل میدهند وجمعیت از سادات کرام که هرکدام جایگاه شان را در ساختار اداری ولایت دارند. نکندآخوند اکبری برای هم تبارانش افشاریها حقوق میخواهند که دربامیان حضور ندارند
United Kingdom
خلیلی اززمان تسلطش بامیان بذر نفاق و دشمنی را بین اقوام باهم برادر بامیان با کوج دادن اجباری و عصب جادیدا برادران تاجک و شعله ور ساختن جنک داخلی دربامیان پاشید.در دوران معاونتش درطول چهارده سال اخیر تمامی اثارباستانی با میان را به یغما برد. ساز مخالفت که مزاری و خلیلی در بین هزاره نواخته است، تا کنون هیچ کس به اندازه این دو نه نواخته است خلیلی ازهمان آغاز تشکلیل حزب وحدت درسال 1369دربامیان پرچم مخالفتش را با حزب با همکاری آی اس آی پاکستان درپشاور بالا نمود و دفتر سازمان نصر را درپشاور باز کرد و علیه تشکیل حزب وحدت درپشاور اعلامیه صادر و پخش نمود .
رضوانی
Iran, Islamic Republic of
متاسفانه آقای اکبری در طول جهاد پرچم مخالفت بر دوش دارد
دبیر محمد
United Kingdom
استاد اکبری با وجدان ترین رهبر دربین رهبرانیکه ادعای رهبری درجامعه هزاره رادارد میباشد.استاد اکبری همواره منافع مردم را نسبت به منافع شخصی اش ترجیح داده است.او با سپر قراردادن خودش دربرابر طالب جان و مال و ناموس هزاره را نجات داد بدون که کوچکترین نفع شخصی داشته باشد بجز ازضرر.
ق.ناصری.
Switzerland
اقای اکبری وجدان یگانه قاضی هست که حا جت به محکمه ندارد.
شما در طول تاریخ جهاد و در این ۱۴ سال هیچ کار خیر، و مردانگی نکردید، و نمی توانید.

فقط مردم نا اگاه را فریب داده گاه افشار را میفروشی گاه برای فروختن بامیان تلاش میکنی ملّت شما وهمکارهای ترا شناخته.
...
United Kingdom
استاد اکبری تنها شحصیت صادق و دلسوزمردم هزاره است که درطول مبارزات سیاسی اش همواره منافع مردم هزاره را مقدم بر منافع شخصی خود دانسته، برخلاف سایر اربابان هزاره مانند خلیلی و کسانی دیگر، استاد اکبری دلسوزی و صدافت خود را با سپر قرار دادنش دربرابر طالب و جلوگیری از یک کشتار دسته جمعی هزاره درهزاره جات به اثبات رساند این یک نمونه از فداکاری و د لسوزی اش میباشدو هیچ انسان با وجدان این خدمات و ایثار گری های اورا منکر شده نمیتواند.
Denmark
اکبری حد اقل دوبار اتحاد وهمبستگی مردم مارا به نفاق وجنگ کشانده است. با تأسیس شورای اتفاق اکبری یکی از قوماندانهای آن شورا بود واستادش بهشتی رئیس شورا با تشکیل پاسداران جهاد توسط سید مهدی هاشمی اکبری مسئول پاسداران در منطقه تعیین گردید وبا شورای اتفاق جنگ را آغاز کرد که حاصیل آن هزاران کشته ای است که از مردم مظلوم ما گرفت. تا بالاخره حزب وحدت تشکیل شد در این تشکیلات اکبری هم اکبری بدستور دیگران عمل میکرد وبصورت پنهانی از دولت که در حال جنگ با حزب وحدت بود پول دریافت میکرد وبه تخریب وانهدام حزب به رهبری استاد شهید مشغول بود. رفتن به قندهار نه در حمایت از مردم مابوده بلکه بخاطرقدر دانی از رهبر طالبان بود که استاد مزاری را شهید کرده بود آقای که اکبری را شخصیت دلسوز هزاره میخوانی میدانی که او هزاره نیست وتا هنوز هر کاری کرده است در خیانت به مردم ما بوده است بدا بحال آنا نیکه از کسی دفاع میکنند اما نمیدانند که او از چه تباری است
پربازدیدترین