نیکلاس کی با حمایت از استراتژی جدید امریکا در افغانستان گفت، پیام این استراتژی برای طالبان روشن است که آنها نمیتوانند با ادامه جنگ نقشی در آینده سیاسی افغانستان داشته باشند.
حمایت از صلح یا تطهیر تروریزم؟
12 عقرب 1396 ساعت 22:19
نیکلاس کی با حمایت از استراتژی جدید امریکا در افغانستان گفت، پیام این استراتژی برای طالبان روشن است که آنها نمیتوانند با ادامه جنگ نقشی در آینده سیاسی افغانستان داشته باشند.
سفیر انگلیس در افغانستان میگوید که طالبان باید فراموش کنند که میتوانند از طریق جنگ در افغانستان پیروز شوند.
نیکلاس کی با حمایت از استراتژی جدید امریکا در افغانستان گفت، پیام این استراتژی برای طالبان روشن است که آنها نمیتوانند با ادامه جنگ نقشی در آینده سیاسی افغانستان داشته باشند.
کی افزود:"اگر (طالبان) هدفی برای این افغانستان دارند، اگر میخواهند دیدگاه شان در مورد اداره این کشور شنیده شود، اگر آجندای سیاسی و ایدیولوژیکی برای افغانستان دارند و فکر میکنند که لازم است این آجندا برای افغانستان مد نظر باشد، باید به یک روند سیاسی و جستجوی یک راه حل سیاسی با دیگر افغانها تن دهند. آنها به هیچ صورت نمیتوانند از طریق نظامی به این هدف برسند."
او همچنین از پاکستان خواست تا مانع پناه گرفتن تروریستان در خاک این کشور و عبور آنها به جانب افغانستان شود.
سفیر انگلیس درباره خط دیورند هم گفت که خط دیورند از نظر جامعه بینالمللی مرز رسمی میان دو کشور است.
موضعگیری سفیر انگلیس در افغانستان، ظاهرا همراستا با منافع ملی افغانستان و در جهت حمایتی قوی و آشکار از رویکرد دولت وحدت ملی مبنی بر لزوم گردن گذاشتن طالبان به یک راه حل سیاسی و غیر نظامی است؛ اما از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که این موضع گیری، بیانگر هویت ریاکارانه انگلیس در حمایت از تروریزم و توجیه و تطهیر جنایت های جنگی جریان های تروریستی در افغانستان می باشد.
این سیاست دیرینه دولت های مختلف حاکم بر لندن بوده است. آنها هیچگاه زمانی که تروریست های طالبان، مرتکب فجیع ترین جنایت های ضد انسانی در افغانستان می شوند، صحنه نمی آیند و آشکارا و آگاهانه از هرگونه ابراز موضع در خصوص ماهیت جنایت های جنگی طالبان، پرهیز و احتراز می کنند؛ اما هنگامی که تروریست های طالبان، نیاز به کسب وجاهت و مشروعیت سیاسی و تطهیر جنایت های خونین و فاجعه بار بشری شان داشته باشند، افرادی مانند سفیر انگلیس، وارد عرصه می شوند و در پوشش مزورانه حمایت از صلح و تأکید بر راه حل سیاسی و نفی نظامی گری، به یک گروه بدنام و خون آشام تروریستی، مشروعیت سیاسی اعطا می کنند.
نخستین پیامد این سیاست ریاکارانه، به قربانگاه فرستادن عدالت در مسلخ صلح است. صلحی که مبتنی بر عدالت نباشد و تروریست ها را به دلیل اعمال و رفتارهای خشن و خونین پیشین و کنونی شان، تحت پیگرد و مجازات قرار ندهد و سزاوار تنبیه و عقوبت نشناسد، امتیازی یکجانبه و حقارت آمیز به یک دشمن خونریز است.
این گونه صلح به تروریست ها این احساس کاذب را اعطا می کند که آنچه در طول سال های گذشته به نیابت از قدرت های سلطه جوی بیگانه بر علیه مردم بی گناه افغانستان مرتکب شده، کاملا حق و مشروع و مجاز بوده است و همین احساس، موجب می شود که علیرغم انتقال تروریست ها از کوه به شهر و اعطای امتیازهای بی بدیل و استثنایی به آنها، آنان هرگز به صلح ایمان نیاورند و به تبعات و پیامدهای وضعی و ناگزیر آن، تمکین و توجه نکنند؛ همان تجربه تلخ و شکست خورده و پرهزینه ای که در جریان صلح اشرف غنی با گلبدین حکمتیار به دست آمد و نتیجه آن، گسترش فضای بی اعتمادی و نگرانی از بی ثباتی و هرج و مرج و ناپایداری سیاسی و خطر سر برآوردن دوباره فتنه های خونین پیشین بود.
حکمتیار و حزبش نیز یکی از همان افراد و جریان هایی بوده اند که مورد حمایت قوی و همه جانبه انگلیس و سازمان های جاسوسی آن کشور هستند و در حال حاضر هم با پشتوانه و حمایت های پیدا و پنهان بیگانگان، از منابع بیت المال، تغذیه می کنند و فرای قانون و قواعد مشروع بازی های سیاسی ایستاده و برای حضور اقوام در سیاست و دولت و آینده سیاسی افغانستان، خودخواهانه خط و نشان می کشند.
اکنون همین الگو قرار است از طریق سیاست تطهیر تروریزم انگلیسی ها، در مورد تروریست ها و جنایتکاران جنگی طالبان و مزدوران پاکستان به اجرا درآید.
سفیر انگلیس در این زمینه، درست به گونه ای رفتار می کند که اسلاف او در گذشته با حاکمان و دولت های دست نشانده شان در افغانستان به عنوان کشوری اشغال شده و فاقد صلاحیت تصمیم گیری مستقل، رفتار می کردند و خط دیورند و فتنه هایی که هنوز هم از آن جاری می شود، یکی از رهاوردهای همان دخالت های قیم مآبانه و ارباب منشانه استعمار پیر با سرنوشت کشورهای منطقه بود.
این در حالی است که این مردم افغانستان هستند که باید در مورد ماهیت صلحی که قرار است با طالبان، برقرار شود، تصمیم بگیرند؛ نه یک دولت بیگانه که هیچگونه شراکت و قرابت و منفعت مشترکی با افغانستان و مردم آن ندارد. در طول ۲۰ سال گذشته، همین مردم، سنگین ترین هزینه ها را در جنگ تحمیلی تروریست های مزدور طالبان پرداخته و همواره آماج جنایت های جنگی این گروه دهشت افکن بوده اند؛ پس چرا نباید حق داشته باشند که پیش از امضای توافق صلح، خواستار تأمین عدالت شوند؟ حقی که در صلح سازشکارانه با رهبران حزب اسلامی نیز از مردم افغانستان به ویژه هزاران قربانی راکت باری های کابل در جریان جنگ های داخلی، دریغ شد.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
کد مطلب: 99027
آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/99027/