در سادهترین تعریف، کتاب عامل رشد فرهنگی و اجتماعی جامعهی بشریبه شمار میرود. ملت که کتاب میخواند، آگاه، بیدار و مسئول است. اما جامعه ای که از خواندن و نوشتن دور است، جامعه ای عقبگرا، ناهنجار و مشکلآفرین به حساب میآید. چنین جوامع نمیتوانند در پیشبرد سرنوشت سیاسی و اجتماعی شان نقش مثبت و کارایی بازی کنند. در برخی موارد نه تنها بر مشکلات غالب نمیشوند، بلکه باعث بروز چالشهای کلان در سطح بین الملل نیز می گردند.
اینکه افغانها تا چه حد وقت شان را صرف مطالعهی کتاب میکنند، موضوعی است که در این نوشتار به بحث گرفته میشود؛ هرچند این مساله به مباحث علمی و کارشناسانهتری نیاز دارد، تا بتوان به عمق موضوع دست یافت.
در پاسخ به این پرسش میتوان گفت، میزان مطالعه در افغانستان، در مقایسه با اکثر کشورها ضعیف و پایین است. در یک نظرسنجی که در سالهای پسین صورت گرفته بود، اوسط مطالعهی هر افغان به دقیقه نمی رسید. این مساله بالاترین آمار نگرانی از منظر توجه مردم به کتاب را نشان میدهد.
به نظر می آید که چند عامل عمده باعث شده است که شهروندان این کشور کتاب نخوانند و یا کمتر مطالعه کنند. این مولفهها، تازهگی ندارند؛ بلکه از گذشتهها وجود داشته اند.
یکی از فاکتورهای اساسی کم علاقگی و یا بی علاقگی جامعهی افغانی به کتاب، کمبود کتابخانه و اثرهای مفید در کشور است. یعنی هنوز هم به میزان نیازمندی مردم این جغرافیا، هنوزهم منابع آنگونه که انتظار میرود در اختیار شهروندان قرار ندارد. شاید در کابل و برخی شهرهای بزرگ این سرزمین کتابخانههایی فعال باشد؛ اما این موضوع در ولایتهای دوردست این کشور صدق نمیکند. بسیاری از دانشگاهیان، نویسندگان و قلم بدستان با کمبود و یا نبود منابع معتبر و مهم در بسیاری مناطق افغانستان روبهرو هستند.
بیتوجهی و عدم اهمیتگذاری به مسالهی مطالعه در میان برخی از جوانان و دانشجویان از مشکلات کلان و مهم در این راستا است. متاسفانه در این اواخر کتابگریزی در میان برخی جوانان، به دلایل گوناگون شیوع پیدا کرده است. این مساله میتواند عوامل اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی و... داشته باشد.
در برخی مناطق این کشور هستند کسانی که نه تنها به اهمیت بلند مطالعه از لحاظ اجتماعی و فرهنگی و... پی نبرده اند، بلکهبا برخی از منابع مهم و معتبر به نحوی مخالفت کرده و زمینههای کتابخوانی برای دیگران را نیز از بین میبرند. ما در جاهای این کشور با مشکل مخالفت با بسیاری از اثرهای مهم تاریخی، فرهنگی و هنری روبه رو هستیم.
فقر اقتصادی و فرهنگی جامعه از عوامل دیگر بی توجهی به کتاب در افغانستان قرن بیست و یک نیز هست. خیلی از شهروندان این کشور نمیتوانند کتاب بخوانند و یا توانایی خرید کتاب را ندارند. این مشکل باعث شده است که بازار مطالعه در افغانستان همچنان سرد باقی بماند.
در کنار آن، ارادهی جمعی و دولتی نسبت به مطالعه در کشور ما ضعیفتر از آن است که ما فکر میکنیم. حکومتهای گذشته و اکنون نتوانستهاند به مشکل بازار سرد کتابخوانی در افغانستان پایان دهند. حکومت به دلایل گوناگون و مصروفیتهای بیش از حد سیاسی و امنیتی هنوزهم نتوانسته به کتاب در افغانستان بیاندیشد.
با این همه، به باور این قلم؛ راه حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان، آگاهی دهی و رشد اندیشه در این جامعه است. تا زمانی که برنامهی درستی جهت ایجاد و گسترش فرهنگ مطالعه در میان اقشار مختلف این کشور ایجاد نکنیم، نمیتوانیم از منظر سیاسی و اقتصادی خودکفا شویم؛ چرا که افغانستان پیشرفته به مردم باسواد و بیدار نیاز دارد.
و این راه زمانی طی خواهد شد که حکومت، فرهنگیان و مردم در این راستا صادقانه و دلسوزانه قدمهای تیوری و عملی را بردارند؛ در غیر آن تلاشهای که جهت پیشرفت افغانستان صورت میگیرد برای یک جامعهی ناآگاه، آنگونه که فکر میکنیم کارساز نخواهد بود.
سیدعبدالبصیر مصباح-
خبرگزاری جمهور