این همه افراطیت از کجا آمده است؟ بخش چهارم

11 جوزا 1394 ساعت 16:59


نگرشی برجایگاه اعتدال و میانه روی در اسلام (بخش چهارم)

بسترشناسی افراطیت در اسلام
(۱)بسترهای نظری؛
ارتداد
دراسلام برای هرانسان حق داشتن باورش را دارد و کسی را نمیتوان مجبور به پذیرش اسلام نمود ولی برای یک مسلمان حق ترک اسلام را به رسمیت نمی شناسد قطع نظر از توجیه و تأویل های که دراین مورد صورت گرفته است اصل دیدگاه عمومی اسلام همین است و غالبا که اسلام متهم به عدم انعطاف میشود همین مورد دست آویزقرارمیگیرد ما درصدد بحث روی این مسأله به صورت مستقل نمی باشیم اما به صورت خلاصه میتوان گفت که این امرنوعی بافت میان عقیده اسلامی و باوریک مسلمان را ازیک طرف و جامعه اسلامی به معنی کل نظام اسلامی را از طرف دیگر نشان میدهد .
روی همین ملحوظ باید این امر را درقالب دفاع ازتمامیت امنیتی نظام اسلامی مورد توجه قرارداد که اسلام روگردانی یک مسلمان را بی جهت مشروع از اسلام نوعی بغاوت و به خطر انداختن کل زیربنای نظری جامعه اسلامی میداند .
جهت مشروع اینکه اگر این روگردانی به دلایلی چون عدم علم و یا شک درمبانی اسلامی باشد باید تحمل شود و جدی گرفته شود تا درنتیجه بحث این جهل وشک برطرف گردد ولی اگر طرف آماده هیچ بحث مستدل برای توجیه روگردانی اش از اسلام نباشد باید به صورت یک بغاوت و قیام علیه مبانی اسلامی مورد برخورد قرارگیرد و یک جرم بزرگ و تجاوز علیه اسلام پنداشته میشود .
شما دقت کنید زمانیکه مسیحیت حاکم بر نظام های سیاسی غرب بود فرضا درهسپانیه زمان حضور مسلمانان دراندلس، یک مسیحی مسلمان می شد آیا به او اجازه داده میشد؟
ویا درفرانسه قرون وسطی چنین کاری را یک مسیحی انجام میداد چه میشد ؟
اصل بحث ارتداد جنبه اجتماعی دارد تا جنبه فردی وفردی بودن این امر در اروپای امروز دلیل نمی شود که این مسأله بر اسلام نیز تحمیل گردد و به نوعی یک إجماع جهانی شناخته شود .
تبلیغ مسیحیت ؛
بعد ازپایان یافتن دوره استعمار سیاسی درکشورهای جهان سوم و به خصوص کشورهای اسلامی ما شاهد تبلیغ پی گیر مسیحیت دراین کشورها از راههای مختلف هستیم و کلیسا بودجه کلانی را دراین راه به مصرف میرساند و این امر توازن زیستی ادیان را درجهان به هم زده است و به نوعی باعث گردیده است که مسلمانان خودرا درمعرض تهاجم ببینند و به هرحرکتی مشکوک شوند ما شاهد تبلیغ مسیحیت درکشور خودمان تحت عناوین کمک رسانی و غیره بوده ایم واین عمل باعث شده است که برخی مسلمانان هرحرکت غرب را نوعی دورویی برای إغفال خودشان بپندارند و نگاه مسلمانان را نسبت به مسیحیت و یهودیت تغییر بدهد . امروز مسلمانان نگاه شان به دیگر ادیان مانند بودیزم و هندویزم خیلی محترمانه است درمقایسه با دید شان پیرامون مسیحیت ویهودیت .
سکولاریسم ؛
اسلام برخلاف مسیحیت اگر از جایگاه سیاسی اش به زیر کشیده شود بصورت یک تجربه فردی درنمی آید چون ارزش های اجتماعی فراوان و قاطعی دارد، به صورت اجتماعی میان مردم به حیات خود و تأثیرگذار بروضعیت اجتماعی جامعه باقی میماند لذا درسکولارترین نظام سیاسی درکشورهای اسلامی نیز ارزش های اجتماعی متأثر از اسلام میباشد و روی هم رفته سکولاریسم بصورت یک تجربه صرف سیاسی باقی میماند و چندان جایگاه اجتماعی نمی یابد و بصورت اجتماعی مردم وادار میشوند که نسبت به سکولاریسم حساس باشند و به سکولارها به چشم خائن نگاه نمایند و ایده های آنهارا نوعی تجاوز بر اسلام قلمداد نمایند .
(۲)بسترهای جامعه شناختی؛
استبداد سیاسی ؛
خاستگاه افراطیت اسلامی (دراصطلاح) کشورهای شرق میانه به خصوص جهان عرب است و نظام های سیاسی عربی هم به صورت کل نظام های استبدادی بوده اند و استبداد بصورت تجربی ثابت کرده است که گروه های مخالف خود را بسوی افراطیت سوق میدهد .
مخالفت با استبداد سیاسی همیشه بصورت آزادی خواهی تبلور میابد ولی زمانیکه آزادی
خواهی مجالی برای تبارزنیابد بصورت اتوماتیک راه را برای مبارزه خشونت بار که مبتنی بر افراطیت میباشد بازمیکند .
اکثر حرکت های افراطی بخصوص درمصر برخواسته ازهمین سرخوردگی میباشد روابط قبیلوی ؛
جهان عرب بسته ترین نظام قبیلوی را دارد روی هم رفته اندیشه قبیلوی خاستگاه اصلی تمامیت خواهی های خشونت بار است . فراموش ننماییم که میان رفاه اقتصادی و اساسات عام شهروندی یک رابطه منطقی نمیباشد که هررفاه آزادی بار آورد به خصوص که این رفاه زادۀ تجارت و نفت باشد نه صنعتی شدن .
خوارج دریک چنین فضای شکل گرفت و آبشخور آن هم اساسات قبیلوی بود که به نوعی اصول اسلامی را به گروگان گرفته بود و از آن درجهت تعمیل خواسته هایش استفاده مینمود .
اعتزال که یک جریان کلامی عقل گرا شناخته می شود خود بدترین نمونه تفتیش عقاید را به نمایش گذاشت و افراطی ترین نمونه از تندروی مبتنی بر اساسات دینی را به إجرا درآورد درحالیکه توجه عقل گرایانۀ این جریان در آن عصر یک نو آوری بود و قابل توجه .
محرومیت ؛
این یک عامل اقتصادی است و غالبا این طبقه سربازان و إعمال گران خشونت گروه های افراطی میباشد و جای شکی نیست که این امر درتمام دنیا معمول است و طبقه محروم به لحاظ محرومیت از مزایای یک زندگی مرفه دست به بغاوت و افراط میبرد جوانان جذب شده دراین گروه ها غالبا از طبقات محروم جوامع خودشان اند .
ناکامی درحل مشکلات و سوالات زندگی ؛
حتما یاد تان باشد که جمع کثیری از سربازان داعش و امثال آن اروپای و از خانواده های مرفه عربی وسایرکشورهای اسلامی اند و نمیتوان بصورت یک جانبه برمحرومیت به عنوان یک عامل تکیه نمود .
اینجا مشکلی دیگری است و آن وجودیک خلاء اخلاقی و اجتماعی میان جامعه است که برای این ها راهی را جز پیوستن به این گروه ها باقی نمیگذارد .
جوامع غربی نه تنها که آخرت را نمیشناسند بلکه گرفتار نوعی شدیدی از مادی گرایی وامانیسم إفراطی اند که برای دینداران یک نوعی پوچی را پیش میکشند درحالیکه تمام ادیان با پوچی سرسازگاری ندارد و آن را تحمل نمیتواند .
روی همین ملحوظ ما تنها شاهد اعتراض مسلمانان به این وضعیت نیستیم بلکه مسیحیان راست کیش نیز از این امر اظهارنگرانی نموده اند و این مادی گرایی بی رویه را به زیان اخلاق انسانی دانسته اند ولی از آنجاییکه مسیحیت و بودیزم از اصول عملی اجتماعی تحت عنوان شریعت برخوردارد نیست ظرفیت بالقوه راه اندازی گروه ها و سازمانهای افراطی را ندارد و تنها درقالب نصیحت و تسهیل شناخت دین باقی میماند و اسلام که از اصول قاطع وروشن اجتماعی برخوردار است خود زمینه میشود برای شکل گیری یا پیوستن افراد رنجیده از این وضعیت به گروه های تندرو .
کمال الدین حامد- استاد دانشگاه


کد مطلب: 66536

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/66536/

جمهور
  https://www.jomhornews.com