مولانا جلالالدین محمدبلخی، نام شخصیت پرآوازهای است که از بلخ تا قونیه به او افتخار میکنند. او اگرچه در بلخ زاده شده، اما در قونیه خوابیده است. وقتی او را مولانا جلالالدین محمدبلخی- رومی میگویند، دقیقاً به این تعلقات چندگانهاش اشاره میکنند. درباره «رومی»شدن این «بلخی» داستانهای بیشماری گفتهاند، اما اغلب مورخان معاندت سلطان محمد خوارزمشاه با سلطانالعلماء را علت اصلی این دگردیسی خواندهاند. میگویند امام فخرالدین رازی که از علمای جید عصر و از مقربان سلطان محمد خوارزمشاه بود به دلیل اختلافات سلیقهیی که با سلطانالعلمای بلخ داشت، حاکم خوارزمشاهی را بر ضد وی تحریک نموده و زمینه تبعید خانواده مولانا به ترکیه امروز را فراهم کرد.
مولانا جلالالدین محمد بلخی اگرچه امروزه شهرت جهانگستر یافته و به قبله عالم مبدل گردیده است، اما دیده میشود که او هنوز در زادگاه خود با بیمهری مواجه بوده و هنوز برای معرفی و شناسایی خود به قونیه نیازمند است. هنوز باید قونیه دانشگاهی به نام او بسازد و هنوز ترکیه هزینه بازسازی خانقاه بهاء ولد در بلخ را به عهده بگیرد.
دیروز وقتی شنیدم که رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه، در سفر خود به افغانستان وعده تأسیس و ایجاد دانشگاهی به نام «دانشگاه مولانا جلالالدین محمد بلخی» در کابل را داده است، از خجلت آب شدم و خاک شدم و سوختم.
ایجاد «دانشگاه مولانا جلالالدین محمدبلخی در کابل و بازسازی خانقاه پدر مولانا در بلخ توسط جمهوری ترکیه، تنها کمک نیست، بل یک دشنام نیز است. رییس جمهوری ترکیه دیروز وقتی از ایجاد و تأسیس دانشگاه مولانا در کابل صحبت کرد، تنها وعده یک همکاری را نداد، بل توهین و تحقیرمان نیز کرد. چگونه توهین و تحقیر محسوب نکنم؟ مگر نه این است که ما خود را وارثان اصلی مولانا میخوانیم و بر کسانی که او را رومی میگویند عتابآلود میتازیم؟ اگر ادعا داریم که مولانا بلخی و ایرانی است، پس چرا دولتهای مان با میراث او از سر بیمهری بر خورد میکند؟ چرا جمهوری اسلامی ایران دانشگاهی را به نام دانشگاه مولانا جلالالدین محمد بلخی در کابل تأسیس نمیکند؟ چرا دولت افغانستان به خانقاه پدر مولانا در بلخ توجه نمیکند؟
مسوولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران و افغانستان به یاد داشته باشند که این بیمهریهای شان نسبت به میراث مولانا، در تناقض با ادعاهای شان قرار دارد و دقیقاً کاری را انجام میدهند که سدهها پیش حاکم خوارزمشاهی انجام داده بود. سلطان محمد خوارزمشاه اگر با تبعید سلطانالعلما، مولانای بلخی را رومی ساخت، بیمهریهای کشورهای فارسیزبان منطقه نسبت به میراث او، او را رومیتر میسازد. چگونه رومیتر نشود؟ مگر نه این است که امروزه ترکیه دوباره درهای کشور خود را به روی میراث مولانا گشوده است؟ مگر نه این است که امروزه ترکیه از میراث مولانا استقبال میکند و تلاش مینماید تا خانقاه پدر او را در بلخ بازسازی نماید و دانشگاهی را به نام او در زادگاهش تأسیس نماید؟
بسیار شنیدهام که جوانان و فرهنگیان کشورهای فارسیزبان به فخرالدین رازی و حاکم خوارزمشاهی نفرین فرستادهاند که چرا خانواده مولانا را از کشور راند و این ننگ تاریخی را به جان خرید. توصیهام برای جوانان و تحصیلکردگان کشورهای فارسی زبان این است که به سلطان محمد خوارزمشاه نفرین نفرستید که چرا سلطانالعلماء را تبعید کرد و مولانای بلخی را رومی ساخت. به عوض نفرین فرستادن به او، از دولتهای تان بخواهید که با پاسداری از میراث معنوی و مادی مولانا جلو سوءاستفادههای ترکیه را بگیرند و از رومیشدن هرچه بیشتر او جلوگیری کنند.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور