در افغانستان، نهادی به نام «شورای علما» وجود دارد. در حالی که سطح توقعات از این نهاد در میان شهروندان کشور بسیار بلند است و مردم خواستار توجه جدی آنها در راستای مبارزه علیه افراطیت و تروریزم میباشند، اما من تا هنوز شاهد موضعگیری جدی آنها علیه طالبان نبوده و هیچ گاهی فتوای تند و تیز آنها علیه گروههای شورشی را نخواندهام. بیتوجهی شورای علمای افغانستان به مسأله مبارزه علیه تروریزم و تفکرهای افراطگرایانه نشان میدهد که سنگ تهداب آن کج نهاده شده است:
سنگ اول گر نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
«شورای علمای افغانستان» یک نهاد شبهدولتی است و همواره خواستهها و نگرشهای ارگنشینان را بازتاب میدهد. یادم میآید وقتی ایالات متحده امریکا تصمیم گرفت که زلمی خلیلزاد را از سفارت آن کشور در افغانستان به عراق تبدیل کند، همین شورای علما بیانیهای را صادر کرد و از جورج بوش خواست که دست باز دارد و سفارت امریکا مقیم کابل را بیخلیل زاد نگذارد. سکوت شورای علما در برابر طالبان نیز از همین آبشخوری آب میخورد و ریشه در برادرخواندگی حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، با طالبان دارد. صادقانه بگویم وقتی به گذشته شرمآور این نهاد مینگرم و سکوت فعلی شان در برابر جنایات طالبان را مشاهده میکنم، با خود میگویم همین اکنون فرصت آن است که یک نهاد مستقلی از علما ایجاد گردد و به جای برگزاری جلسه ماهوار با رییس جمهوری، موضوعات زیر را به گونه جدی پیگیری نماید:
در سطح خارجی: اعاده حیثیت از خراسان اسلامیکشور عزیزمان افغانستان، روزگاری مهد تمدن اسلامی بود و خراسان ما شهرت و نام نیکی در میان کشورهای اسلامی داشت. چنین نبود که ما را دنیا دارالحرب بشناسند. اما به هرصورت، همسایه جنوبی ما تبلیغات منفی را علیه ما راه انداخت و امروزه کشوری هستیم که بیشتر جنبشهای دنیای عرب آن را دارالحرب میپندارند. شورای علمای تازهتاسیس باید علیه این تفکر مبارزه کند و از طریق تأمین روابط گسترده با جنبشهای اسلامی و مراکز علمی به جهانیان بفهماند که خراسان مهد تمدن اسلامی است، نه دارالحرب.
در سطح داخلی: تقویت مکتب امام ابوحنیفه در میان اهل تسننمکتب امام ابوحنیفه، یکی از مکاتب خردگرای اهل تسنن میباشد. به گونه نمونه، امروزه یکی از مباحث مطرح در حلقات روشنفکری، مسأله ذاتیات و عرضیات دین است. حلقات روشنفکری کشور بدین عقیده هستند که برای مقابله با قشرگرایی در جهان اسلام، نیازمند طرح مسأله ذاتیات و عرضیات دین میباشیم. روشنفکران جهان اسلام در حالی این مسأله را مطرح میکنند که امام ابوحنیفه (رح) یکی از کسانی بود که نخستین بار این موضوع را مطرح کرد. او باری گفته بود که زبان عربی، جزء عرضیات دین میباشد و به همین دلیل، خواندن نماز به فارسی نیز روا است. او این سخن را درست در زمانی گفته بود که برخیها حتی قرآن را همراه با غلافش قدیم میخواندند و برای غلاف آن نیز قداست قایل بودند. امام ابوحنیفه، اگرچه که بعدها از این نظر خود عدول کرد، اما این نشان میدهد که مساله ذاتیات و عرضیات به گونه جدی در نزد او مطرح بود. مکتب امام ابوحنیفه (رح) در حالی که از چنین ویژگیهای مترقی برخوردار میباشد، اما متأسفانه امروزه در افغانستان تبدیل به بلندگوی وهابیت گردیده است. یکی از وظایف این نهاد تازهتاسیس باید این باشد که اصول اساسی این مکتب را دوباره به اهل تسنن کشور معرفی کند.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور