این سؤالی جدی و از سر درد است. به راستی چرا تروریست ها در جهان مخصوصا در کشورهای آشوب زده عربی مانند سوریه و عراق که غالبا از سوی اعراب رهبری می شوند و بیشترین اعضای آن را نیز تروریست های عرب وابسته به گروه های تکفیری و سلفیونی که به القاعده نسبت می رسانند تشکیل می دهند، از لباس های سنتی مردم افغانستان استفاده می کنند؟!
البته انکار نمی توان کرد که لباس سنتی مرسوم در افغانستان، در پاکستان نیز با تفاوت های اندکی در ساخت و دوخت، رایج است. از جانب دیگر، در این امر نیز شکی وجود ندارد که بخشی از تروریست های فعال در سوریه، اتباع کشور پاکستان و چه بسا افغانستان هستند. با اینهمه از یاد نمی بریم که در نمادگرایی انقلاب و مقاومت، به ویژه پس از شکست تاریخی و همیشگی شوروی پیشین در افغانستان و بدنبال آن در سراسر جهان، لباس رزمندگان افغانی به یکی از نمادهای مقاومت و انقلاب و جهاد و ایستادگی در برابر تجاوزکاران تبدیل شد و پس از آن، بسیاری از جنبش های آزادیبخش جهان، به نیت همسویی و همبستگی و همراهی آرمانی و ایدئولوژیک با مجاهدین و رزمندگان افغانستان، از پیراهن – تنبان افغانی استفاده می کردند.
تردیدی وجود ندارد که سازمان دهندگان و مهندسان شبکه های تروریستی و کشورهایی که در پشت پروژه تولید و تکثیر جریان تکفیر و افراط قرار دارند به خوبی با نمادهای مقاومت و جهاد در اسلام بازی می کنند؛ همانطور که اصل «جهاد» که یکی از بنیادی ترین مبانی فکری و ضامن بقا و زندگی اسلام سیاسی شناخته می شود، توسط شبکه های تروریستی به سخره و بازی گرفته شده است.
ناگزیر از پذیرش این حقیقت تلخ هستیم که امروزه جهاد دیگر آن کارکردی را که در صدر اسلام و صدها سال پس از ظهور اسلام داشت ندارد. جهاد را به اندازه ای به ابتذال و انحراف کشانده اند که با آوردن نام جهاد و مجاهد، یک حس نفرت و انزجار در اذهان نقش می بندد؛ به ویژه زمانی که هیچ درک درستی از فلسفه تبیین این اصل اصیل در مبانی عقیدتی و ایدئولوژیک اسلام سیاسی وجود نداشته باشد.
برای مردم عوام، درک فلسفه و کارکرد جهاد، کار دشواری است.
کارشناسان و آگاهان، دین و باور دینی شان را در اثر تحلیل، بارور و شکوفا می کنند؛ اما عوام، غالبا ایمان دینی شان را مدیون قدرت تعلیل اند. تعلیل؛ تحجر و انجماد را در پی می آورد. به همین دلیل است که رخنه در ایمان مردم و القای شک و تردید در باورهای آنها، ممکن نیست؛ مگر با استخدام نمادها و نشانه هایی که زمینه ساز تعلیلی القای ایمان دینی به آنها شده است و اگر راهی جز این، برای ایجاد رخنه و تغییر در ایمان مردم، در پیش گرفته شود، چه بسا نتایج خوب و مطلوبی به همراه نداشته باشد.
یکی از مشکلات انبیای الهی برای تغییر باورهای دینی وعقیدتی آنان، عدم جواز آنها در استفاده از نمادهایی بوده است که مردم، آنها را بخشی از ایمان شان تلقی کرده و به مرور بر آنها جامه تقوا و تقدس پوشانده بودند.
سمبولیسم دینی، در نزد عوام، بخشی از خود دین است. به عنوان نمونه، هنوز هم برای عوام، پذیرش تخریب یک مقبره قدیمی که در یک معبر عمومی واقع شده است به منظور ایجاد یک جاده، به رغم جواز شرعی آن پس از ده ها سال، کاری غیرمعمول، نامعقول و غیرقابل هضم و پذیرش است؛ زیرا این امر، در منظومه سمبولیسم و نمادگرایی دینی، جامه و جلوه قدسی یافته و جزو مقدسات شده است.
مهندسان پروژه ترور و تحجر در دنیای مدرن نیز به خوبی این نقطه را شناسایی کرده اند و برای رخنه در ایمان مردم و ایجاد تردید در باورهای مستحکم آنان، از نمادها و سمبول های دینی استفاده کرده اند. نتیجه این کار، ظهور گروهی متحجر به نام «طالبان» در ابعاد منطقه ای و «القاعده» در مقیاس جهانی شد.
طالبان و القاعده هیچگاه نمی گویند علیه اسلام، ارزش ها و اصول اسلامی و بدنام سازی و نفرت انگیزی نسبت به ارزش هایی مانند جهاد، به صحنه آمده اند؛ بلکه درست از همین امور برای ضدیت با همین امور، بهره می برند و در نتیجه، کاری که می کنند؛ عملا در جهت بدنامی دین و ایجاد تنفر نسبت به کلیت دین عمل می کند.
به پرسش نخست برمی گردیم؛ اما می خواهیم این سؤال را از منظری دیگر مطرح کنیم: چرا «طالبان» یک نام جهانی برای گروه هایی است که ترور، تحجر، تعصب و افراطی گری شان را به اسلام نسبت می دهند؟
این پرسش را به این دلیل، پیش می کشیم که نسبت طالبان و تروریزم در ابعاد جهانی، درست همان معنایی را دارد که استفاده تروریست های جهان از لباس سنتی افغانی دارد.
چندروز پیش، یکی از روزنامه نگاران، در مورد گروه تکفیری بوکو حرام در نیجریه، از اصطلاح «طالبان افریقایی» استفاده کرد. این یعنی ما مجاز به استفاده از نام و عنوان «طالبان» برای هر گروهی در جهان که رویکرد و کارکرد طالبانی دارد هستیم؛ زیرا از این منظر، طالبان نه یک گروه محلی و لوکال؛ بلکه شبکه ای بین المللی و گلوبال است که قادر به شکل دادن یک منظومه بستهبندی شده و منسجم ایدئولوژیک در ابعاد جهانی شده است.
طالبان به این دلیل، نامی جهانی برای همه گروه های تروریستی منسوب به اسلام گرایی است که بیشترین استفاده را از نمادهای مذهبی و دینی به عمل آورده است و لباس سنتی نیز در این میان، همان قداست و ارزشی را یافته است که مثلا گذاشتن ریش بلند پیدا کرده است؛ تنها چیزی که در این میان، نتوانسته از طالبان محلی به طالبان جهانی، انتقال یابد زبان پشتوست و این امر، به دلیل دشواری های این امر است و الّا به یاد داریم که در افغانستان زمان استیلای رژیم طالبان، آنها از زبان پشتو به عنوان «زبان مسلمانی» یاد می کردند!
اکنون باید مشخص شده باشد که چرا تروریست ها در جهان، از لباس سنتی افغانی استفاده می کنند؛ زیرا این بخشی از نمادگرایی دینی است که در مهندسی جریان افراط، برای برانداختن دین توسط ابزارهای دینی، مورد استفاده قرار می گیرد.
سیدعلی حسینی-
خبرگزاری جمهور