جنگ لفظی ترامپ و حکومت امریکا علیه ایران شدت گرفته است. آنها درگیر جنگی گسترده علیه مجاهدان یمن هستند که آنها را وابسته به ایران میدانند و صراحتا اعلام کرده اند که هرگلولهای که از یمن به سمت آنها شلیک میشود در واقع از ایران به سمت آنها شلیک میشود. آنها بمباران بی سابقه ای علیه مردم یمن و مراکز و تأسیسات یمن آغاز نموده که تاکنون با شدت ادامه دارد.
به موازات این اقدامات جنگی، حکومت ترامپ ایران را نیز مداوماً تهدید به حمله نظامی می کند. او در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز، این تهدیدها را تکرار کرده است.
این حجم از تهدید به حمله نظامی توسط مقامات امریکایی تقریبا بی سابقه است. اکنون منطقه خاورمیانه در آستانه جنگ میان ایران و امریکا قرار گرفته است.
مهمترین هدف نظامی امریکا آنطور که اعلام شده، مراکز هسته ای ایران است. بر همین مبنا برخی کشورهای حوزه خلیج فارس خصوصا حکومت قطر خواستار خویشتنداری امریکا از حمله بر مراکز هسته ای ایران شده اند؛ خصوصا اگر حمله بر نیروگاه اتمی بوشهر انجام شود، و اگر این حمله موفق باشد؛ انتشار مواد رادیواکتیو حاصل از انفجار مرکز هسته ای، به شدت می تواند شیخ نشین های حوزه خلیج فارس را متأثر از فجایع زیست محیطی کند.
بنابراین، میکرو کشورهای اطراف خلیج فارس از ترس شان مخالف حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران هستند.
حالا آیا ترامپ واقعا به ایران حمله می کند؟
احتمال حمله نظامی امریکا به ایران نسبت به هر زمان دیگری بیشتر است. شخصیت ترامپ شدیدا به دنبال مطرح شدن و قهرمان سازی از خودش می باشد، او تحت تأثیر نفوذ صهیونیست ها و نتانیاهو است، صهیونیست ها هیجانات ترامپ را برانگیخته اند و این برانگیختگی موجب می شود که ترامپ دست به ریسک بزرگی بزند و علیه مراکز هسته ای ایران اقدام نظامی صورت بدهد.
اما فعلا ترامپ در باتلاق یمن گیر افتاده است. یمنی ها که فاقد سیستم پدافندی هستند، تنها با استفاده از تعداد محدودی موشک توانسته اند امریکای ترامپ را متوقف بسازند و ناوهای جنگی امریکا را وادار به فرار و حفظ فاصله از بنادر یمن بکنند؛ خشم ترامپ را برانگیخته اند. لذا رئیس جمهور امریکا با خشم خطاب به ایران گفت که یمن تحت حمایت ایران است و هر گلوله ای که از یمن به سمت ما پرتاب می شود گویا از ایران به سمت ما فیر می شود. لذا ما ایران را مسئول می دانیم!
ایران چه می کند؟
مقامات ایرانی تا بحال با زیرکی برخورد کرده اند. اولا تحت تأثیر تهدیدها و لفاظی های امریکا نرفته اند. دوم اینکه نامه ترامپ را دریافت کرده اند، خوانده اند و اعلام کرده اند که تصمیم دارند به این نامه پاسخ بدهند. یعنی نیاز به زمان دارند. این تیغ ترامپ را کمی کُند می کند. پاسخ ایران نیز مشخص است. تا زمانی که ترامپ آدم نشود ایرانی ها باج نمی دهند. بررسی می کنند، زمان می خرند، با الفاظ بازی می کنند؛ اما آمادگی خود را برای هر سناریویی دارند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی هایش قاطع سخن می گوید، گویا امریکا و تهدیدهایش را به هیچ می گیرد. تهدید امریکا را با تهدید پاسخ می گوید. امریکا را به هویت و ماهیت واقعی اش می بَرَد، بعضا عهدشکنی ها و زیاده خواهی هایش را به روی اش می آورد. از آنطرف، دستگاه دیپلماسی ایران نیز دیپلماسی می کند و زمان می خرد تا در شرایط هیجانی که ترامپ تحت تأثیر کابینه افراطی نتانیاهو قرار گرفته است؛ شاید از این هیجانات فاصله بگیرد. در این میان، بازیگرانی همچون روسیه و چین نیز می توانند فرصتی برای هماهنگی با متحد خود یعنی ایران و دور ساختن سایه جنگ از ایران تلاش کنند.
مشکلات جنگ برای ایران و امریکا چیست؟
اگر جنگی مستقیما میان امریکا و ایران در بگیرد؛ قدرت خفته ایران بیدار خواهد شد. امریکا اهداف زیادی برای زدن و ویران کردن دارد. از نیروگاههای هسته ای تا مراکز زیربنایی و پالایشگاهها و ... در دسترس بمب های امریکا هستند.
اما ایران نیز حداقل دو هدف در تیررس دارد: 1- سلسله ای از پایگاههای امریکا در قطر، بحرین، کویت، امارات، عراق، عربستان و ترکیه و اردن و...؛ ناوها و ناوچه های جنگی امریکا در اقیانوس ها، مراکز نظامی و زیربنایی در اسرائیل و... 2- مسدود کردن تنگه هرمز و تأثیر بر روی صادرات مواد نفتی و تردد کشتی های تجاری در خلیج فارس، حاصل از شرایط جنگی.
هردو مورد می تواند به ضرر امریکا باشد. و مورد دومی، بر اقتصاد جهانی تأثیر منفی زیادی خواهد داشت. به موازات انسداد تنگه هرمز، تنگه باب المندب و دریای سرخ نیز متأثر از حملات حوثی ها هستند. این برای امریکا دشوار است؛ ضمن اینکه ایران با مشارکت حوثی ها می توانند از دوطرف، اهداف امریکایی را در خاورمیانه بزنند و در صورت مداخله هرکدام از کشورهای عربی به نفع امریکا، یمنی ها می توانند مراکز اقتصادی آنها را هدف قرار بدهند. آرامکو و مراکز تجاری امارات متحده و سیستم گردشگری اقتصادی آنها به آسانی فلج خواهند شد.
این موارد است که هر نوع تصمیم امریکا مبنی بر حمله نظامی به ایران را با ترس و تردید مواجه می کند و لذا ترامپ مدام در ادبیات تهدیدآمیز خود، تغییرات می آورد.
قدرت و ضعف ایران
قدرت ایران در موشک ها و پهپادهاست. هرچند که حجم تخریب این سلاحها در مقایسه با قدرت انفجاری بمب های امریکایی پایین است اما از لحاظ تعداد و پراکندگی و دقت، قابل توجه هستند. سلاح های جدیدِ رونمایی نشده هم احتمالا دارند و یقینا ایران به همین چیزهایی که نمایش داده اند، اتکا نمی کنند.
ضعف ایران در سیستم پدافندی است که کارآیی خیلی مطمئن ندارند. در مقابل موشک های بالستیک آسیب پذیر هستند. سلاح های روسی برای ایران قابل اتکا نیستند. گویا سامانه های اس 300 روسی در حمله اسرائیل از کار رفته اند. اتکای ایران در سیستم پدافندی یا دافعه هوایی بیشتر بر سیستم دفاعی بومی خود ایران است. این سیستم اما در برابر بالستیک ها و موشک های سنگرشکن امریکایی احتمالا زیاد مؤثر نخواهد بود لذا ایران پیشاپیش پذیرفته است که در جنگ مستقیم با امریکا باید قربانی بدهد.
برهمین اساس سخن چندسال پیش رهبر جمهوری اسلامی ایران را باید بخاطر آورد که خطاب به امریکا گفته بود: دوران بزن و در رو تمام شده؛ بزنید می خورید! لذا جنگ بین ایران و امریکا را در همین جمله باید تحلیل کرد: امریکا می زنَد و می خورَد.
اما گستره ای از تحولات منطقوی، واکنش های جهانی، نوع بازی روس و چین، تحولات غزه، لبنان و اسرائیل و نیز واکنش ملل متحد در عهدشکنی اسرائیل بر آتش بس غزه همگی متغیرهایی هستند که بر نوعیت تصمیم امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران اثرگذار خواهند بود.
حسینی مدنی-
خبرگزاری جمهور