من با سیاست امروز ایران در افغانستان مخالفم. نقدهای جدی دارم. حاصل ناجوانی سیاسی در حافظه تاریخی ما حک شده است. این به جای خود.
اما آنچه ایران در اسرائیل و علیه قدرت کذایی این رژیم انجام داد باید بدون چون و چرا مورد احترام قرار گیرد.
اعتراف میکنم باورمندی زیادی به قدرت موشکی و پهپادی ایران نداشتم؛ به آن اندازه که بتواند تا این سطح، اسرائیل را بلرزاند و تمام قدرت های غربی را شگفت زده نماید و خودش را بعنوان یک قدرت برتر در منطقه، تثبیت کند.
امریکا گفت حمله ایران با آن قدرتی که ما تصور می کردیم نبود! اسرائیل گفت همه موشک هایش را زدیم و چهارتا موشک به بیابان خورد. و بقیه سکوت کردند.
اما واقعیت ماجرا بسیار بزرگ است. امریکا تقریبا آمادگی داشت بعد از حمله، در کنار اسرائیل به ایران پاسخ بدهد، پس از حمله تن اش لرزید. امریکا هرگز تصور نمی کرد چنین حد از موشک و پهپاد به پرواز درآیند و ایرانی ها تا این حد بتوانند زیرکانه عملیات ترکیبی دقیق انجام دهند و هدف خود را موفقانه بزنند؛ آنهم از فاصله خیلی دور! و بعد متوجه شد که پایگاههای بسیار مجهز و دهها میلیارد دالری اش در نزدیکی ایران، چقدر می توانند به آسانی تبدیل به خاک و خاکستر شوند! و ایران تا چه حد می تواند ابهت آن کشور را نیز بشکند.
لذا نه تنها پای خود را از معرکه بعدی کشید که به اسرائیل هم توصیه کرد که سکوت کن و نزن!
اسرائیل گفت حملات ایران را خنثی کردیم ولی دیده شد که برخی موشک های ایرانی فراتر از قابلیت سیستم دفاعی اسرائیل عمل کردند. سامانه های اسرائیلی فرعیات موشک ها را زدند اما اصل کلاهک موشک ایرانی با سرعت برق آسا و با صدای مهیب بر سر هدف فرود آمد و آتشی و دود بزرگی به هوا بلند کرد.
در اولین حمله، مهم نیست چند نفر بمیرند، مهم نیست که اسرائیل و امریکا و انگلیس و فرانسه و اردن عربی چند تا پهپاد و موشک را رهگیری کردند؛ مهم همان ده درصدی است که به هدف خورد؛ همان ده درصدی که خود اسرائیلی ها گفتند که خورده. و دقیق هم خورده؛ در همان جایی که باید می خورد. از فاصله ای 1600 کیلومتری. در همان تجربه اول. پایگاههای هوایی نواتیم و رامون که منبع قدرت هوایی اسرائیل به حساب می آیند. خوردن موشک در دورترین نقاط اسرائیل؛ یعنی عبور از تمام مناطق شهری اسرائیلی و رسیدن به پایگاه نظامی در نزدیکی مرز مصر. ایران برخلاف اسرائیل در حالیکه می توانست بکشد اما آدم نکشت، دنبال تلفات نبود.
مهم نیست که حجم دود و انفجار، رسانه ای نشد و سانسور شد؛ مهم این است که در اسرائیل و در دل حاکمان صهیونیسم وحشت سراسری ایجاد کرد. مهم اینست که قدرت ایران بر اسرائیل و امریکا و کل جامعه ی غرب، تحمیل شد. مهم اینست که آنها به قدرت ایران ایمان آوردند و حالا باید به احترام شان بایستند و سلام نظامی بدهند.
مهم این است که هیمنه اسرائیل شکست، قدرت های حامی اسرائیل هرچند توانستند خیلی از پهپادها را رهگیری کنند اما نتوانستند اسرائیل را از خشم ایران نجات بدهند.
مهمتر این است که حاکمان و سرسپردگان عرب فهمیدند بقول خود ایرانی ها که کُت تن کیست! که یک نان چند فطیر است که یک من ماست چقدر کره دارد که معنای استقلال و اتکا به قدرت مردم و ظرفیت های بومی چه می تواند باشد و مزدوری به قدرت های بیرونی چقدر می تواند یک کشور را ذلیل بسازد.
حمله ایران همچنین نشان داد که هیچ هدفی در هیچ جای سرزمین های اشغالی، از ضربات موشکی ایران در امان نیست. ایران در مرحله اول حملات خود، پایگاههای نظامی اسرائیل را هدف گرفت؛ یقینا هدف بعدی ایران نه تنها پایگاه نظامی بلکه نیروگاهها، زیرساختهای اقتصادی و شهری و حتی ساختمان های اداری اسرائیل خواهد بود. این چیزی است که موجب فرار گسترده یهودی ها از سرزمین های اشغالی و مهاجرت معکوس خواهد شد. جغرافیای اسرائیل کوچک و آسیب پذیری اش بزرگ است.
اسکات ریتر نظامی باتجربه امریکا گفت "حمله ایران یکی از برترین قدرت نمایی های نظامی در تاریخ نوین بود."
ما موشک دوربرد و بالستیک را خوانده بودیم و شنیده بودیم اما کسی تاحالا آنچه ایران کرده ندیده بود. حالا تصور کنیم اگر برفرض اسرائیل به ایران پاسخ بدهد، حمله کند، پاسخ دوم ایران عطف به شناخت دقیقتر و باتجربه تر و استفاده از هزاران هایپرسونیک و کروز بیشتر در اسرائیل چگونه خواهد بود!
من مدتی قبل از حمله ایران نوشتم که اگر قدرت حمله ایران، کمتر از حد تصور باشد، یقینا امریکا در کنار اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد اما اگر قدرت حمله ایران، شدید باشد، بازدارندگی ایجاد می کند؛ حالا چنین شده است. امریکا اعلام کرد در جنگ علیه ایران شرکت نمی کند.
عواملی که باعث شده ترس در دل مقامات اسرائیلی و امریکایی بیفتد، قدرت و دقت موشک ها و پهپادها و قدرت ثانوی ایران که هنوز رونمایی و استعمال نشده است. لذا مشاهده می شود که حاکمان فعلی اسرائیل چقدر آشفته اند و چگونه ابهت و قدرت اسرائیل را از دست رفته می بینند. همین قدرت کذایی موجب شده بود که جهان عرب به سمت عادی سازی رابطه با اسرائیل حرکت کنند.
مسئله مهم بعدی، این است که کشورهای منطقه بعد از این، حساب ویژه ای روی ایران باز خواهند کرد. بعضی از این کشورهایی مانند عربستان و آذربایجان زیاد جستک و خیزک نمی زنند و کمتر حرّافی خواهند کرد. حالا عرب ها و مسلمانها نگاه شان به ایران فرق کرده است؛ مثل آن عرب اردنی است که تکه موشک ایرانی فرو افتاده در خاک یمن را می گیرد و به فروش می گذارد!
ایران تا قبل از حمله حقیقتا در برابر اسرائیل بسیار حوصله بخرج داده بود. اسرائیل بی محابا میزد و می کشت، فرماندهان و دانشمندان بزرگی از ایران را از بین برد. ایران گاهی تهدید می کرد اما کسی عملی روشن از ایران نمی دید؛ ایران انگار لاف زیاد می زد اما عمل نمی کرد. لذا بعضی مقامات و فرماندهان غربی و اسرائیلی ایران را به ببر کاغذی تشبیه می کردند.
ایران انگار دنبال بهانه بود تا از خود اعاده حیثیت کند، انتقام بگیرد، قدرت اش را به اثبات برساند؛ و یک غرّش بزرگ بکشد که صدایش شنیده شود. اما چنین حمله ای که از ایران دیدیم یک بهانه بزرگ می طلبید که اسرائیلِ نتانیاهو و گالانت با بمباران سفارت ایران در دمشق، دو دستی تقدیم ایران کرد. حالا همه دیدند که این ببر، کاغذی نبود؛ واقعی بود. غرّش این ببر خطرناک را همه شنیدند. حالا اسرائیلیان باید با احتیاط بگردند و آهسته قدم بردارند. ایران واضح گفت که بعد از این اوضاع فرق می کند. حالا نمی توانید آزادانه بزنید و برگردید. این حمله اقتدار اسرائیل را شکسته و برای ایران قدرت ایجاد کرده است؛ این قدرت تنها قدرت موشکی نیست؛ قدرت یعنی اینکه میلیون ها عرب مسلمان خاورمیانه شرمسار از حکام خود، به ایران سلام می کنند. حالا معادلات قدرت تغییر کرده است. باید به قدرت جدید، سلام کرد.
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور