جنگنده های پاکستانی حداقل در دو نوبت بر دو ولایت افغانستان حمله کرده و موجب کشتار و خسارت بر کمپ های مهاجرنشین شدند.
در پی آن، مقامات طالبان این حملات را تجاوز به خاک افغانستان دانسته و وزیر دفاع این گروه، دستور حملات راکتی بر مراکز نظامی پاکستان در امتداد مرز دو کشور را صادر نمود. او برای اولین بار در مقابل پاکستان لباس رزم پوشید و به قطعات اردوی طالبان دستورِ آماده باش کامل داده و صدها نظامی طالبان را همراه با ادوات جنگی در مناطق جنگ مرزی گسیل داشت.
موضوع تنش چیست؟
اولا باید گفت که بعد از انتخابات پاکستان و تشکیل دولت جدید ظرف یکماه اخیر، این اولین اقدام پاکستان در قبال طالبان است. سئوالهایی وجود داشت که دولت ائتلافی جدید پاکستان چه سیاستی در قبال طالبان در پیش خواهد گرفت.
قبل از استقرار حکومت جدید، رابطه پاکستان و طالبان تنشآلود شد و مقامات دو کشور، مواضعی علیه یکدیگر اتخاذ کردند که بطور مشخص، جانب پاکستانی عملا خشم و نارضایتی خویش را از طالبان طی چند نشست در کابل و دوحه علنی نمود.
پاکستانی ها صراحتاً طالبان افغان را در حمایت از طالبان پاکستانی (TTP) متهم نموده و بارها خواهان برخورد با تیتیپی و یا جلوگیری از اَعمال خرابکارانه آنها در پاکستان شدند. عملیات نظامی علیه نظامیان و مراکز نظامی پاکستانی در سال اخیر، افزایش چشمگیر داشته و تلفات آنها نیز بالا رفته بود.
حکومت و ارتش و استخبارات نظامی پاکستان از رهبران طالبان افغان می خواستند مانع تیتیپی شده و این گروه را ملزم به گفتگو، منزوی، اخراج و یا تسلیم به حکومت پاکستان نمایند.
تیتیپی چیست و در چه موقعیتی قرار دارد؟
طالبان پاکستانی متأثر از اندیشه های دیوبندیه و بعضا متعلم مدارس حقانیه هستند. آنها پیوند فکری، ایدئولوژیکی و حتی عاطفی عمیقی با طالبان افغان دارند. در بیست سال حکومت کرزی و غنی و حضور امریکا در افغانستان دوشادوش طالبان افغان جنگیدند، ترور کردند، قربانی دادند و عمیقاً رفیق و همرزم بودند. طالبان پاکستانی با رهبران طالبان افغان در چندین نوبت و مقطع بیعت کرده و امیر جداگانه ای نداشته اند. فرماندهان ارشد تیتیپی در بیعت با ملاعمر، ملا دادالله، ملامنصور و ملا هبتالله بوده و هستند.
آنها حکومت و نظام پاکستان را وابسته و غیراسلامی می دانند و خواهان برپایی حکومت اسلامی در مجاورت امارت اسلامی و نهایتا حکومتی اسلامی واحد بین این جغرافیا هستند. آنها با سایر گروههای جنگی شامل القاعده و تروریست های آسیای میانه پیوند ناگسستنی دارند و آرزو دارند با ساقط نمودن نظام سیاسی پاکستان، ضمن برپایی حکومت اسلامی، به سلاح های استراتژیک و اتمی پاکستان دست یابند تا به زعم خود بتوانند حکومت مقتدر اسلامی را در برابر دنیای کفر و قدرت های غربی ایجاد کنند.
طالبان افغان نیز در این آرزو، همخیال تی تی پی هستند. اما مشکل رهبران طالبان افغان اینست که آنها در داخل پاکستان منافعی دارند و سرمایه و زندگانی که به سختی می توانند خود را از آن، رها بسازند.
یکی از شاخص ترین این افراد که در پاکستان خانه و زندگی و زن و فرزند دارد، همین جناب مولوی محمدیعقوب مجاهد وزیر دفاع طالبان است.
سرنوشت تی تی پی و پاکستان چه می شود؟
طالبان پاکستانی به استقلال کامل نرسیده و تحت الحمایه هستند. آنها نیازمند جغرافیا و منابع مالی و تسلیحاتی هستند. زمانی که حکومت کرزی و غنی مستقر بود، بخشی از اداره امنیت ملی افغانستان با آنها رابطه داشت و آنها را حمایت مالی و تسلیحاتی می کرد. این اداره همچنانکه پاکستان از طالبان افغان برعلیه مردم و کشورشان استفاده می کرد، در حد توان و بضاعت شان از برخی عناصر طالبان پاکستانی حمایت می نمودند. هرچند ادارات امنیتی افغانستان ظرفیت و نظارت لازم را نداشت اما تا حدی برخی طالبان پاکستانی را تحریک نموده و آنها را زیر چتر خود داشت.
با سقوط حکومت غنی، فضا برای طالبان پاکستانی در افغانستان بسیار مساعدتر شد. جنگجویان (TTP) همزمان با طالبان افغان وارد کابل شدند. چون طالبان افغان آمادگی و نیروی کافی برای کنترل شهرها را نداشتند، نیروهای تی تی پی را وارد شهرها کردند. مثلا در همان روزهای ابتدایی ورود طالبان به کابل، دهها اتوبوس حامل جنگجویان پاکستانی طی چند روز متوالی وارد کابل شدند که هرچند پردهی شیشهی موترها طالبان پاکستانی را استتار کرده بود ولی بعضا کنجکاوی جنگجویان تیتیپی بر نظاره گری، موجب شد که دیده و شناسایی شوند. سپس آنها در شهر و میان شهروندان مستقر شدند.
با گذشت زمانی اندک و فعال شدن مراکز دیپلماتیک هندوستان در افغانستان، طالبان پاکستانی به شکل غیرملموس از حمایت های مالی هند برخوردار شدند. ارتباط هند با طالبان نیز برخلاف تصور اولیه، متشنج نماند و بعضا ما شاهد همکاری هایی میان این دو بودیم.
صلح تی تی پی با حکومت پاکستان دشوار به نظر می رسد چرا که آنها اختلافا ماهیتی عمیق دارند.
سرنوشت تی تی پی با طالبان چه می شود؟
همانطور که گفته شد پیوند عمیقی میان هردو گروه طالبان وجود دارد. علیرغم فشارهای پاکستان، طالبان افغان و شخص رهبر این گروه بر فرماندهان و جنگجویان تی تی پی فشار وارد نکرده اند. فقط باری رهبر طالبان در حد یک توصیه به جهادیست های پاکستانی چیزی گفت که اهمیتی داده نشد.
طالبان افغان جمیع همرزمان و همسنگران خود حتی تروریست های عرب و القاعده و گروهکهای جنگجوی آسیای میانه و بلوچ را از خود می دانند. نه مایل به حذف آنها هستند و نه فعلا توان حذف کلّیت آنها را دارند.
مطابق اطلاع سازمانهای غربی، هزاران نیروی القاعده در افغانستان فعال هستند. طالبان پاکستانی با قوت و کمیت بیشتری، در اغلب مناطق افغانستان مخصوصا در جنوب، جنوب شرق، شمال شرقی و حتی پایتخت افغانستان به تعداد زیاد حضور دارند و بسیار منتظر و امیدوار به پیروزی شان هستند.
سرنوشت طالبان و پاکستان چه خواهد شد؟
مناقشه فعلی، دیر دوام نخواهد کرد و هردو طرف با صدور اعلامیه ای از تشدید درگیری خویشتنداری خواهند کرد. اما این جنگ ضمن گسترش بی اعتمادی، ابتدای نزاع درازمدت طالبان و پاکستان خواهد بود.
مقامات طالبان بارها اعلام کرده اند که خط دیورند را بعنوان مرز رسمی دو کشور به رسمیت نمی شناسند. پاکستان ادعای حکومت پیشین افغانستان راجع به خط دیورند را زیاد جدی نمی گرفت اما ادعای مرزی طالبان راجع به دیورند، ذهن پاکستانی ها را خراب کرده است. آنها قدرت و جدیت طالبان را می دانند و هراس دارند.
طالبان اکنون دارای حاکمیت و برخوردار از تسلیحات جنگی، جغرافیای رسمی و دهها هزار نیروی ورزیده جنگی و هزاران نیروی انتحاری هستند؛ خطرناک به نظر میرسند. بخش وسیعی از لایه های میانی و جنگجویان طالب از پاکستان تنفر دارند و حتی آرزوی یک جنگ رسمی با آن کشور را می برند. سیاست اخراج اجباری مهاجرین افغان از پاکستان توسط حکومت آن کشور، طالبان را خشمگین تر کرده است.
نگاه از بالا به پایین مقامات آی اس آی نسبت به طالبان، موجبات نارضایتی طالبان را فراهم آورده است. همکاری پنهان حکومت پاکستان با امریکا جهت فشار بر طالبان، ناخشنودی حاکمیت طالب ها را موجب شده است. عملیات مخفی پاکستان و پرواز پهپادهای پاکستانی بر فراز خاک افغانستان و بمباران های پاکستانی، اعتراض طالبان را در پی داشته است. بمباران لوگر در هفته گذشته و در ادامه، بمباران امروز پکتیکا و کنر، طالبان را ناراحت کرده است.
ابزارهایی که پاکستان برای مهار طالبان دارد متعدد هستند. همه رهبران طالبان در پاکستان زندگی و سرمایه و خانواده دارند. برخی از آنها زندگی و سوابق خصوصی دارند، بعضی های شان متأثر از اساتید پاکستانی شان هستند. همه اینها موجب میشود طالبان در قبال پاکستان افراط نکنند.
پاکستان همچنین راه ترانزیتی و محصولات اساسی اقتصادی و خوراکی و ... را در اختیار دارد. آنها همچنین می توانند همانگونه که طالبان را ساختند بدیل طالبان را نیز ایجاد و تقویت کنند.
طالبان افغان نیز در صورت درگیری نظامی می توانند آسیب های بزرگی به اقتصاد و زیربناهای پاکستان وارد کنند و می توانند پای هندوستان را در مجاورت پاکستان باز و تثبیت کنند.
آنها همچنین به سهولت توانایی ناامن سازی پاکستان را دارند. می توانند با جنبشهای مخالف پاکستان ارتباط بگیرند و...
به هرحال گمان می رود نزاع فعلی در همین نقطه پایان یابد و راه به سوی مذاکرات جدید گشوده شود؛ در غیر آن، یقینا پاکستان بازنده نزاع فعلی خواهد بود.
سیدجواد حجت-
خبرگزاری جمهور