با آنکه درحال حاضر یک ائتلاف منطقهای به سود طالبان و برخلاف حکومت افغانستان شکل گرفته است و کشورهای منطقه به جای حمایت از حکومت افغانستان، با طالبان رابطه گرفته اند، اما دستگاه دیپلوماسی حکومت افغانستان به ویژه وزارت امور خارجه کشور هیچ تلاشی برای جلب حمایت جامعه جهانی و کشورهای همسایه به خرج نمیدهد
با شدت گرفتن تلاشها برای حل سیاسی بحران افغانستان و گفتگوهای پی هم امریکا و رهبران سیاسی افغانستان با طالبان، خوشبینیها به پایان جنگ چهل ساله در کشور بیشتر شده است .
اما طالبان تلاش میکنند با کنارگذاشتن حکومت وحدت ملی و ادامه گفتگوهای شان با امریکا و سران سیاسی افغانستان، نشان دهند که نبردهای یکونیم دهه شان مشروع بوده و آنان در برابر حکومتی جنگیده اند که دستنشانده است .
اگر به هنگام بیرون شدن ارتش سرخ شوروی از کشور و فشار گروههای مجاهدین برحکومت داکتر نجیبالله بنگریم، دیده میشود که داکتر نجیب در آن زمان برنامههای بزرگ و منطقی برای رسیدن به یک توافق سیاسی با مخالفانش پیشنهاد کرده بود که از آن جمله میتوان به برنامه سراسری آشتی ملی و گماشتن چهرههای مردمی و غیرحزبی درآن زمان که میتوانستند از مردم افغانستان نمایندگی کنند یادآور شد، اما حکومت وحدت ملی با روی کارآمدن داکترمحمد اشرف غنی و داکترعبدالله عبدالله، با آنکه شعارهای بزرگی برای پایان دادن به جنگ در کشور سر داده بودند هیچ برنامه منطقی و اثرگذاری برای به وجود آمدن صلح درکشور تدوین نکردند، بلکه بیشتر وقت شان را روی کشمکش و تقسیم کرسیهای مهم حکومت و سهمیهبندی قدرت به مصرف رساندند.
از هنگام تشکیل حکومت وحدت ملی این حکومت، برخی برنامهها و بستههای پیشنهادی را برای دستیابی به صلح در افغانستان، با طرفهای درگیرش در میان گذاشت، اما این پیشنهادها شامل برنامههایی نبود که بتوانند طالبان را برای برگشت به صلح و مشارکت سیاسی درحکومت قانع سازند .
اکنون که امریکا به ناتوانی حکومت و سیاستهای خام رهبری کنونی حکومت افغانستان پی برده است و از سوی دیگر این کشور میخواهد راه آبرومندانهای برای بیرون رفتن سربازانش از افغانستان فراهم سازد، خود آستین بر زده و داکتر زلمی خلیلزاد را مامور این امر کرده است .
اما اکنون ایالات متحده امریکا در برابرچند دشواری قرارگرفته است:
اول : چگونگی بازبینی روابطش با طالبان
ایالات متحده امریکا طالبان را بخشی ازگروههای هراسافگن خطاب کرده است و نامهای برخی از رهبران این گروه را در فهرست سیاهش درج نموده و برای بازداشت برخی از رهبران این گروه جایزه نیز تعیین کرده است .اما حالا این کشور میخواهد با توافق سیاسی با گروه طالبان، تعریف تازه از روابطش با این گروه ارائه دهد.
دوم: امریکا نگران بیرون رفتن از افغانستان و آینده سیاسی این کشور است .
ایالات متحده هراس دارد که اگر همه سربازانش را از افغانستان بیرون کند و طالبان در قدرت شریک ساخته شوند، نشود که یک بار دیگر افغانستان صحنه جنگهای داخلی شود و این کشور بار دیگر تهدیدی برای ایالات متحده امریکا به وجود آورد .
سوم: سنگ اندازیهای حکومت
طالبان به هیچ صورت حاضر نیستند با حکومت کنونی افغانستان گفتگو کنند، زیرا این حکومت از دیدگاه آنان نه مشروعیت سیاسی دارد و نه اعتبار مردمی .اما حکومت که به خوبی دریافته است که طالبان با شورای عالی صلح و هیأت ویژه ای که برای گفتگوهای صلح از سوی رئیس جمهورغنی معرفی شدهاند دیدار و گفتگو نمیکنند، ازهمه توان برای برهم زدن فرصتی که برای صلح با طالبان فراهم شده است، کار میگیرد.
حکومت میداند که به توافق رسیدن با طالبان بساطش برچیده خواهد شد و نظام نوینی برای افغانستان شکل خواهد گرفت، اما داکتر اشرف غنی میگوید که این صلح به سود افغانستان نیست و من برای رسیدن به صلح برنامه پنجساله دارم، به این معنا که آقای غنی میخواهد پنج سال دیگر هم در ارگ باقی بماند تا برنامه صلح اش را عملی کند، از این لحاظ هرگونه گفتگوها میان طالبان و رهبران سیاسی افغانستان و نشستهای دفتر قطر با نمایندگان امریکا را مردود میداند و برگفتگوهای دولتمحور با طالبان تأکید دارد .
چهارم : ناکام شدن تلاشهای امریکا برای صلح با طالبان
همه رهبران سیاسی افغانستان و نزدیک به صد درصد جریانهای سیاسی و تکتهای انتخاباتی به این باوراند که اگر گفتگوها میان امریکا و طالبان به یک راه حل سیاسی در افغانستان منجر نشود، امریکا سربازانش را از افغانستان بیرون میکند و آنگاه آینده سیاسی افغانستان یک بار دیگر تیره و تار خواهد شد .
این نگرانی در میان رهبران امریکا و کشورهای همسایه افغانستان نیز وجود دارد و همه میدانند که اگر افغانستان حمایت جامعه جهانی را ازدست دهد، این حکومت سه ماه هم دوام نخواهد آورد و آنگاه خانه جنگیها دوباره آغاز خواهند شد .
طالبان نیز دریافته اند که حکومت کنونی افغانستان حامیان خارجیاش را از دست داده است اما آنان برعکس یک دهه پیش، حمایت بسیاری از کشورهای منطقه به اضافه کشورهای عربنشین خلیج فارس را با خود دارند .
از سوی دیگر، طالبان به خوبی میدانند که توان اقتصادی و نظامی حکومت افغانستان در مقایسه به یک دهه پیش به گونه چشمگیری کاهش یافته است واین حکومت نمیتواند برای آنان تهدید نظامی و یا سیاسی بزرگی را خلق کند .
چالش بزرگ دیگر در حکومت وحدت ملی مشکلات درونی این حکومت و اختلافهای غیرقابل حل میان رهبران این حکومت است و این کمشکشها حکومت وحدت ملی را چند دسته ساخته است وهیچ تصمیم این حکومت نمیتواند مدار اعتبار باشد.
بسیاری از سران و سیاستگران کهنهکار نظام نیز از کنار این حکومت فاصله گرفتهاند، از اینرو رهبری طالبان میکوشند که از این فرصتها استفاده کنند. با آنکه درحال حاضر یک ائتلاف منطقهای به سود طالبان و برخلاف حکومت افغانستان شکل گرفته است و کشورهای منطقه به جای حمایت از حکومت افغانستان، با طالبان رابطه گرفته اند، اما دستگاه دیپلوماسی حکومت افغانستان به ویژه وزارت امور خارجه کشور هیچ تلاشی برای جلب حمایت جامعه جهانی و کشورهای همسایه به خرج نمیدهد .
انتظار میرفت وزارت خارجه کشور و تیم دیپلماسی سیاسی حکومت وحدت ملی روزانه به کشورهای منطقه و جهان سفر کنند و حمایت کشورهای دیگری را برای حکومت افغانستان جلب نمایند اما این وزارت بیکاره ترین فعالیتها را در این عرصه از خود به نمایش گذاشته است .
با این همه دیده میشود که نه امریکا به تواناییهای سران حکومت باور دارد و نه هم طالبان حسن نیتی به این حکومت دارند، و حالا باید انتظار کشید تا در نهایت گفتگوهای صلح میان نمایندگان امریکا و رهبری دفتر طالبان در قطر به چه نتیجه میرسد، وآنگاه دیده خواهد شد که برای رسیدن به صلح در کشور روزنهای وجود دارد یا خیر؟