معصوم استانکزی؛ رئیس امنیت ملی و ویس احمد برمک؛ وزیر داخله به پاکستان سفر کردهاند تا مدارک دخالت پاکستان در امور افغانستان و حمایت این کشور از گروه های تروریستی را به مقامهای پاکستان ارائه کنند.
ارگ ریاست جمهوری گفته که اشرف غنی دو روز پیش از صحبت تلفنی با شاهد خاقان عباسی؛ نخست وزیر پاکستان خودداری کرد و تلفن او را بیجواب مانده است.
عمر زاخیلوال؛ سفیر افغانستان در اسلام آباد گفته که آقای استانکزی و برمک وارد پاکستان شده و در این کشور با شاهد خاقان عباسی؛ نخست وزیر، نهادهای جامعه مدنی، مسئولین نظامی و اطلاعاتی پاکستان دیدار خواهند کرد.
مکمستر و حنیف اتمر؛ مشاوران امنیت ملی رهبران امریکا و افغانستان نیز با هم تلفنی صحبت کرده و گفتهاند که پناهگاههای تروریستها باید هدف قرار گیرند و ریشه آنان خشکانده شود.
شب گذشته هم اشرف غنی با حضور در یکی از مساجد شهر کابل گفت که با تمام توان انتقام خون مردم خود را میگیرد.
با این وجود، همانگونه که در واکنش برخی ناظران سیاسی و امنیتی نیز بازتاب یافته است، سفر مقام های ارشد امنیتی افغانستان به اسلام آباد، تلاشی بی حاصل خواهد بود؛ تلاشی که به جای آنکه گرهی از کار فروبسته صلح و امنیت و ثبات در افغانستان باز کند، آن را پیچیده تر خواهد کرد و موقعیت افغانستان در برابر پاکستان را بیش از پیش، تضعیف و تحقیر خواهد نمود.
این تصمیم کابل نشان داد که دستگاه دیپلماسی افغانستان همچنان از صغارت و خامی و ناپختگی و فقدان نگرشی راهبردی و استراتژیک و عاقبت اندیشانه به بازی های جاری، رنج می برد.
اینکه از یکسو، اشرف غنی، به تماس تلفنی شاهد خاقان عباسی؛ نخست وزیر پاکستان، پاسخ نمی دهد و از جانب دیگر، مهره های امنیتی خود را به اسلام آباد می فرستد، بیانگر صغارت سیاسی دستگاه قدرت به رهبری غنی است.
آقای غنی و استراتژيست های سیاسی و امنیتی او ـ البته اگر اساسا چنین مجموعه ای وجود خارجی داشته باشد- شاید تصور می کنند که در سایه تنش هایی که در روابط امریکا و پاکستان، ایجاد شده، می توانند با آن کشور، از موضع قدرت برخورد کنند و اسلام آباد را وادار به تمکین و توجه به خواسته های خود در عرصه مبارزه با تروریزم و قطع مداخله در امور داخلی افغانستان سازند؛ اما تجربه نشان داده است که این رویکرد هیچ بهره ای از عقلانیت، آینده نگری و عاقتب اندیشی سیاسی ندارد.
افغانستان نباید از یاد ببرد که در همسایگی پاکستان زندگی می کند؛ کشوری اتمی و دارای قدرتی غیر قابل مهار برای بی ثبات سازی افغانستان.
از جانب دیگر، ترامپ حتی اگر در مصاف اش با پاکستان، کاملا صادق و مصمم باشد و موضع کنونی اش در قبال افغانستان و پاکستان را برای همیشه حفظ کند،، رییس جمهوری ابدی ایالات متحده نیست و سه سال بعد، ممکن است کسی غیر از او، مستأجر آینده کاخ سفید باشد؛ کسی که لزوما از سیاست های تنش آفرین او در خصوص مسایل پاکستان و افغانستان پیروی نخواهد کرد.
حتی اگر ترامپ در دوره بعدی هم بتواند کرسی ریاست جمهوری امریکا را تصاحب کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که با تغییر منافع، اهداف و معادلات، موضع کنونی اش در برابر پاکستان را حفظ کند و به این ترتیب، این افغانستان است که همچنان در همسایگی پاکستان، باید به تنهایی با تبعات اشتباهات تاریخی خود در رابطه با آن کشور، دست و پنجه نرم کند؛ همان اشتباهی که یکبار پیش از این، در زمینه خط دیورند رخ داده و با حیثیتی کردن این مسأله صرفا حقوقی از جانب شاهان و سلاطین نابخرد و ملی گرای افغانستان، تبعات ویرانگر و مرگبار آن تا امروز ادامه دارد.
از جانب دیگر، کابل حتی در عملیاتی کردن رویکرد کنونی خود در قبال پاکستان نیز قادر نیست از ظرفیت های موجود و در دسترس، نهایت استفاده را ببرد.
به عنوان نمونه، کابل چندی پیش، میزبان نمایندگان ۱۳ کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل بود؛ هیأتی که یکی از اهداف اش در سفر به افغانستان، ارزیابی شواهد و مستندات کابل در زمینه دخالت اسلام آباد در ناامنی و جنگ و حمایت از تروریزم در کشور ما بود.
این اتفاق، یک شروع عالی برای مجاب کردن جهان در پذیرش حقانیت دیدگاه افغانستان در قبال پاکستان بود.
پس از آن، رویدادهای خونین کابل رقم خوردند که مستقیما به وسیله تروریست های دست آموز پاکستان انجام شدند.
همه این موارد، زمینه ای مناسب برای محاکمه و مجازات بین المللی پاکستان بودند؛ اما کابل به جای استفاده از این فرصت های استثنایی و ارزشمند، در اقدامی حاکی از بلاهت و بی تدبیری سیاسی، نمایندگان امنیتی خود را به اسلام آباد فرستاد تا به عنوان قربانی به جانی شکایت ببرد!
عبدالمتین فرهمند-
خبرگزاری جمهور